پاسخ سایت پرسمانی:
علت نگفتن نام اصلي امام زمان اين است كه در بعضي از روايات، نهي شده نام حضرت برده شود. در برخي ديگر، اين محدود به زمان غيبت است و در برخي روايات، نهي به دليل تقيه و ترس، مطرح شده است.بعضي از عالمان گفته اند تا زمان ظهور امام بردن نام ويژه حضرت كه همان نام پيامبر(ص) است، جايز نيست و تنها مي توان از لقب هاي گوناگون ايشان بهره برد كه معروف ترين آنها مهدي و قائم و صاحب الامر (عج) است.
البته در ميان عالمان گذشته و حال،
كساني بر اين باورند: نهي از نام بردن، مخصوص به دوره غيبت صغري است كه جان حضرت
در خطر بوده و اكنون منعي براي نام بردن نيست.
امام هادي (ع) مي فرمايد: «لا يَحل
لكم ذكره باسمه» (اصول كافي ـ جلد 1 ـ ص 332) «براي شما حلال نيست كه او را به اسم
ياد كنيد.»
و در روايتي ديگر مي فرمايد:
«لا يحل ذكره باسمه حتي يخرج فيملأ الارض قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً»؛
(وسائل الشيعه ـ ج 7 ، ص 488) «به اسم ياد كردن آن حضرت حلال نيست تا زماني كه
ظهور كند و زمين را از عدل و داد پر سازد، پس از آن كه پر از ستم و بي داد شده
باشد.»
مرحوم كليني مي گويد: «شخصي از محمد
بن عثمان پرسيد، آيا جانشين امام حسن عسگري (ع) را ديده اي؟ او گفت : آري! پس از
نام حضرت پرسيد؟ گفت: نتيجه اش طلب كردن دشمنان از اوست. بپرهيزيد از خدا و از اين
مطلب دم فرو بنديد.» (همان /ج 11 / ص 487)
با توجه به اين مطلب روشن كه نزد عده
اي از عالمان بردن نام امام حرام است. به همين دليل نام ويژه حضرت با با حروف
مقطعه (م.ح.م.د) مي نويسند تا هنگام خواندن حديث يا مطلبي كه نام ويژه امام در آن
آمده است،انسان ناخوداگاه آن اسم را تلفظ نكنند و به كلمه (م.ح.م.د) كه رسيد بداند
نام ويژه امام است و نبايد به زبان بياورد.
در دوران بعد مانند عصر ما، هيچگونه
حكمتى در منع از ذكر نام آن حضرت به نظر نمى رسد، (كتاب مهدى موعود، ص 236). در
سؤالى كه در اين رابطه از بعضى فقهاء موجود شده است فرموده اند: ظاهرا حكم (حرمت)
مخصوص زمان تقيّه بوده است و احتياط در زمان حاضر اين است كه با القاب نام آن حضرت
برده شود. در زمان حاضر بردن نام مخصوص آن حضرت كراهت دارد(طبق سؤال از دفتر آيت الله بهجت) البته بنا بر نظر برخي محققان مانند
آيت الله معرفت اسمي كه ذكر آن ممنوع شد -ا ح م د - است زيرا در انجيل بشارت به
بعثت پيامبري احمد شده است و لذا اگر شيعيان اين وصف حضرت حجت(عج) را به كار ببرند
چه بسا دست آويز مسيحيان شود كه پيامبر آخر الزمان هنوز مبعوث نشده است.
منبع:سایت پرسمانی
زندگی نامه حضرت محمد (ص):
نام: محمد بن عبد الله
حضرت محمد (ص) در تورات و برخى كتب آسمانى
«احمد» ناميده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پيش از
نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» ناميده بود.
كنيه حضرت محمد (ص): ابوالقاسم و ابوابراهيم.
القاب حضرت محمد (ص): رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امين، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذير، بشير، مبين، كريم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذكّر، يس، طه و...(ادامه مطلب)
زندگی نامه حضرت محمد (ص):
نام: محمد بن عبد الله
حضرت محمد (ص) در تورات و برخى كتب آسمانى
«احمد» ناميده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پيش از
نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» ناميده بود.
كنيه حضرت محمد (ص): ابوالقاسم و ابوابراهيم.
القاب حضرت محمد (ص): رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امين، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذير، بشير، مبين، كريم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذكّر، يس، طه و...
منصب حضرت محمد (ص): آخرين پيامبر الهى، بنيانگذار حكومت اسلامى و نخستين معصوم در دين مبين اسلام.
تاريخ ولادت حضرت محمد (ص): روز جمعه، هفدهم ربيع الاول عام الفيل برابر با سال 570 ميلادى (به روايت شيعه). بيشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول آن سال دانسته اند.
عام الفيل، همان سالى است كه ابرهه، با چندين هزار مرد جنگى از يمن به مكه يورش آورد تا خانه خدا (كعبه) را ويران سازد و همگان را به مذهب مسيحيت وادار سازد؛ اما او و سپاهيانش در مكه با تهاجم پرندگانى به نام ابابيل مواجه شده، به هلاكت رسيدند و به اهداف شوم خويش نايل نيامدند. آنان چون سوار بر فيل بودند، آن سال به سال فيل (عام الفيل) معروف گشت.
محل تولد حضرت محمد (ص): مكه معظمه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى).
نسب پدرى حضرت محمد (ص): عبدالله بن عبدالمطلب (شيبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر (قريش) بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.
حضرت محمد (ص) روايت شده است كه هرگاه نسب من به عدنان رسيد، همان جا نگاه داريد و از آن بالاتر نرويد. اما در كتابهاى تاريخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است كه فاصله بين عدنان تا حضرت اسماعيل، فرزند ابراهيم خليل الرحمن(ع) به هفت پشت مىرسد.
مادر حضرت محمد (ص): آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.
اين بانوى جليل القدر، در طهارت و تقوا در ميان بانوان قريشى، كم نظير و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روايتى شش سال زندگى كرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى كه به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمهاش، ام ايمن جهت ديدار با اقوام خويش عازم يثرب (مدينه) شده بود، در مكانى به نام «ابواء» بدرود حيات گفت و در همان جا مدفون گشت.و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روايتى هفت ماه) پيش از ولادت فرزندش از دنيا رفته بود، كفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثويبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شير دهد و از او نگهدارى كند؛ اما پس از مدتى وى را به حليمه، دختر عبدالله بن حارث سعديه واگذار كرد. حليمه گرچه دايه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى كرد.
مدت رسالت و زمامدارى حضرت محمد (ص):
از 27 رجب سال چهلم عام الفيل (610 ميلادى)، كه در سن چهل سالگى به رسالت
مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال يازدهم هجرى، كه رحلت فرمود، به مدت 23 سال
عهدهدار امر رسالت و نبوت بود. حضرت محمد (ص) علاوه بر رسالت، به مدت ده
سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدينه طيبه بر عهده
داشت.
همسران حضرت محمد (ص):
1. خديجه بنت خويلد.
2. سوده بنت زمعه.
3. عايشه بنت ابى بكر.
4. امّ شريك بنت دودان.
5. حفصه بنت عمر.
6. ام حبيبه بنت ابى سفيان.
7. امّ سلمه بنت عاتكه.
8. زينب بنت جحش.
9. زينب بنت خزيمه.
10. ميمونه بنت حارث.
11. جويريه بنت حارث.
12. صفيّه بنت حىّ بن اخطب.
نخستين زنى كه افتخار همسرى حضرت محمد (ص) را يافت، خديجه بنت خويلد بود. حضرت محمّد(ص) پيش از رسيدن به مقام رسالت، در سن 25 سالگى با اين بانوى بزرگوار ازدواج نمود.
خديجه كبرى (س) با موقعيت و اموال خويش، خدمات شايانى به پيامبر اكرم(ص) در اظهار رسالتش كرد. اين بانوى بزرگ، از افتخارات زنان عالم است و در رديف بانوان قدسى، همانند مريم و آسيه، قرار دارد. حضرت محمد (ص) به احترام خديجه كبرى (س) تا هنگامى كه وى زنده بود، با هيچ زن ديگرى ازدواج نكرد. همو بود كه دردها و رنجهاى پيامبر(ص) را، كه سران شرك و كفر متوجه آن حضرت مىكردند، تسلّى داده و او را در رسالت و نبوتش يارى میداد.
خديجه كبرى(س) به خاطر مقام و منزلتى كه در اسلام به دست آورده بود، مورد لطف و عنايت مخصوص پروردگار جهانيان قرار گرفت. به همين جهت روزى جبرئيل امين به محضر پيامبر اكرم(ص) شرفياب شد و گفت: اى محمد! سلام خدا را به همسرت خديجه برسان. پيامبر اكرم(ص) به همسرش فرمود: اى خديجه! جبرئيل امين از جانب خداوند متعال به تو سلام مىرساند. خديجه گفت: «اللّه السّلام و منه السّلام و على جبرئيل السّلام».
حضرت خديجه (س) در ايام همسرى با حضرت محمد (ص) از احترام ويژه رسول خدا(ص) برخوردار بود و پيامبر(ص) نيز همسرى مهربان و وفادار براى او بود. آن حضرت پس از وفات خديجه (در رمضان سال دهم بعثت) همواره از او به نيكى ياد میكرد.
از عايشه، سومين حضرت محمد (ص)، روايت شده است:
«كانَ
رَسُولُ اللّهِ(ص) لايَكادُ يَخْرُجُ مِنَ الْبَيْتِ حَتّى يَذْكُرَ
خَديجَةَ فَيَحْسَنُ الثَّناءِ عَلَيْها، فَذَكَرها يَوْماً مِنَ
الْاَيّامِ فَادْرَكَتْني الْغَيْرةَ، فَقُلْتُ: هَلْ كانَتْ اِلاّ
عَجُوزاً وَقَدْ اَبْدَلَكَ اللّهُ خَيْراً مِنْها، فَغَضَبَ حَتّى
اهْتَزَّ مَقْدَمُ شَعْرِهِ مِنَ الغَضَبِ. (1)
حضرت محمد (ص) هيچگاه از خانه بيرون
نمیرفت مگر اين كه يادى از خديجه مىكرد و از او به نيكى نام مىبرد. يك
روز كه حضرت محمد (ص) از خديجه (س) ياد كرده و خوبىهاى او را بيان میكرد،
غيرت زنانگى بر من غالب شد و به پيامبر(ص) گفتم: آيا او يك پيرزن بيشتر بود
و حال آن كه خداوند بهتر از آن (يعنى عايشه) را به تو داده است؟ پيامبر
اكرم(ص) از اين گفتار من، خشمگين شد، به طورى كه موهاى جلوى سرش از شدت خشم
به حركت درآمد.
فرزندان حضرت محمد (ص):
الف) پسران حضرت محمد (ص):
1. قاسم. او پيش از بعثت پيامبر اكرم(ص) تولد يافت. از اين رو پيامبر(ص) را ابوالقاسم ناميدند.
2. عبدالله. اين كودك چون پس از بعثت به دنيا آمده بود، وى را «طيّب» و «طاهر» مىگفتند.
3. ابراهيم. او در اواخر سال هشتم هجرى متولد شد و در رجب سال دهم هجرى وفات يافت.
عبدالله و قاسم از خديجه كبرى (س) و ابراهيم از ماريه قبطيه متولد شدند. وهرسه آنان در سنين كودكى از دنيا رفتند.
ب) دختران حضرت محمد (ص):
1. زينب (س). 2. رقيه (س). 3. ام كلثوم (س). 4. فاطمه زهرا (س).
دختران حضرت محمد (ص) همگى از حضرت خديجه(س) متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا(ص) جز فاطمه زهرا (س) پيش از رحلت آن حضرت، از دنيا رفته بودند. تنها فرزندى كه از آن حضرت در زمان رحلتش باقى مانده بود، فاطمه زهرا(س)، آخرين دختر وى بود. اين بانوى مكرّمه، افتخار بانوان عالم، بلكه همه انسانها و مورد تقديس و تكريم فرشتگان عرشى است. همو است كه مادر سبطين و امّ الأئمة المعصومين(ع) است.
گرچه پيامبر اسلام(ص) به تمام خاندان مؤمن خويش علاقهمند بود، اما در ميان همسرانش بيش از همه، به خديجه كبرى (س) و در ميان فرزندانش بيش از همه، به فاطمه زهرا (س) علاقهمند بوده و اظهار محبت و لطف میفرمود.
آغاز بعثت حضرت محمد (ص):
محمد
امين ( ص ) قبل از شب 27 رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز و نياز با
آفريننده جهان مي پرداخت و در عالم خواب رؤياهايی مي ديد راستين و برابر با
عالم واقع . روح بزرگش برای پذيرش وحی - کم کم - آماده مي شد .
درآن شب بزرگ جبرئيل فرشته وحی مأمور شد آياتی از قرآن را بر محمد ( ص ) بخواند و او را به مقام پيامبری مفتخر سازد . سن محمد ( ص ) در اين هنگام چهل سال بود . در سکوت و تنهايی و توجه خاص به خالق يگانه جهان جبرئيل از محمد ( ص ) خواست اين آيات را بخواند : " اقرأ باسم ربک الذی خلق . خلق الانسان من علق . اقرأ وربک الاکرم . الذی علم بالقلم . علم الانسان ما لم يعلم " . يعنی : بخوان به نام پروردگارت که آفريد . او انسان را از خون بسته آفريد . بخوان به نام پروردگارت که گرامي تر و بزرگتر است . خدايی که نوشتن با قلم را به بندگان آموخت . به انسان آموخت آنچه را که نمي دانست .
حضرت محمد (ص) - از آنجا که امی و درس ناخوانده بود - گفت : من توانايی خواندن ندارم . فرشته او را سخت فشرد و از او خواست که " لوح " را بخواند . اما همان جواب را شنيد - در دفعه سوم - محمد ( ص ) احساس کرد مي تواند " لوحی " را که در دست جبرئيل است بخواند . اين آيات سرآغاز مأموريت بسيار توانفرسا و مشکلش بود .
جبرئيل مأموريت خود را انجام داد و محمد ( ص ) نيز از کوه حرا پايين آمد و به سوی خانه خديجه رفت . سرگذشت خود را برای همسر مهربانش باز گفت . خديجه دانست که مأموريت بزرگ " محمد " آغاز شده است . او را دلداری و دلگرمی داد و گفت : " بدون شک خدای مهربان بر تو بد روا نمي دارد زيرا تو نسبت به خانواده و بستگانت مهربان هستی و به بينوايان کمک مي کنی و ستمديدگان را ياری مي نمايی " . سپس محمد ( ص ) گفت : " مرابپوشان " خديجه او را پوشاند .
حضرت محمد (ص) اندکی به خواب رفت . خديجه نزد " ورقة بن نوفل " عمو زاده اش که از دانايان عرب بود رفت ، و سرگذشت محمد ( ص ) را به او گفت . ورقه در جواب دختر عموی خود چنين گفت : آنچه برای محمد ( ص ) پيش آمده است آغاز پيغمبری است و " ناموس بزرگ " رسالت بر او فرود مي آيد . خديجه با دلگرمی به خانه برگشت .
معراج حضرت محمد (ص):
پيش
از هجرت به مدينه که در ماه ربيع الاول سال سيزدهم بعثت اتفاق افتاد، دو
واقعه در زندگی حضرت محمد (ص) پيش آمد که به ذکر مختصری از آن مي پردازيم :
در سال دهم بعثت "معراج " پيغمبر اکرم (ص ) اتفاق افتاد و آن سفری بود که
به امر خداوند متعال و بهمراه امين وحی (جبرئيل ) و بر مرکب فضا پيمايی به
نام "براق " انجام شد.
حضرت محمد (ص) اين سفر با شکوه را از خانه ام هانی خواهر امير المومنين علی (ع ) آغاز کرد و با همان مرکب به سوی بيت المقدس يا مسجد اقصی روانه شد، و از بيت اللحم که زادگاه حضرت مسيح است و منازل انبيا (ع ) ديدن فرمود.
سپس سفر آسمانی خود را آغاز نمود و از مخلوقات آسمانی و بهشت و دوزخ بازديد به عمل آورد، و در نتيجه از رموز و اسرار هستی و وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بی پايان حق تعالی آگاه شد و به "سدرة المنتهي " رفت و آنرا سراپا پوشيده از شکوه و جلال و عظمت ديد. سپس از همان راهی که آمده بود به زادگاه خود "مکه " بازگشت و از مرکب فضا پيمای خود پيش از طلوع فجر در خانه "ام هاني " پائين آمد.
به عقيده شيعه اين سفر جسمانی بوده است نه روحانی چنانکه بعضی گفته اند. در قرآن کريم در سوره "اسرا" از اين سفر با شکوه بدين صورت ياد شده است : "منزه است خدايی که شبانگاه بنده خويش را از مسجد الحرام تا مسجد اقصی که اطراف آن را برکت داده است سير داد، تا آيتهای خويش را به او نشان دهد و خدا شنوا و بيناست ". در همين سال و در شب معراج خداوند دستور داده است که امت پيامبر خاتم (ص ) هر شبانه روز پنج وعده نماز بخوانند و عبادت پروردگار جهان نمايند، که نماز معراج روحانی مومن است .
اصحاب و ياران حضرت محمد (ص):
پيامبر
اسلام(ص) چه در مكّه معظمه و چه در مدينه، داراى اصحاب و ياران باوفايى
بود كه برخى از آنان پيش از آن حضرت و برخى ديگر پس از ايشان از دنيا رفتند
و تعداد آنان به هزاران نفر مىرسد. در اين جا به نام برخى از صحابه مشهور
آن حضرت اشاره میشود:
1. على بن ابىطالب(ع).
2. ابوطالب بن عبد المطلب.
3. حمزة بن عبدالمطلب.
4. جعفربن ابىطالب.
5. عباس بن عبدالمطلب.
6. عبداللّه بن عباس.
7. فضل بن عباس.
8. معاذبن جبل.
9. سلمان فارسى.
10. ابوذر غفارى (جندب بن جناده).
11. مقداد بن اسود.
12. بلال حبشى.
13. مصعب بن عمير.
14. زبير بن عوام.
15. سعد بن ابى وقاص.
16. ابو دجانه.
17. سهل بن حنيف.
18. سعد بن معاذ.
19. سعد بن عباده.
20. محمد بن مسلمه.
21. زيد بن ارقم.
22. ابو ايوب انصارى.
23. جابر بن عبدالله انصارى.
24. حذيفة بن يمان عنسى.
25. خالد بن سعيد اموى.
26. خزيمة بن ثابت انصارى.
27. زيد بن حارثه.
28. عبدالله بن مسعود.
29. عمار بن ياسر.
30. قيس بن عاصم.
31. مالك بن نويره.
32. ابوبكر بن ابى قحافه.
33. عثمان بن عفان.
34. عبدالله بن رواحه.
35. عمر بن خطّاب.
36. طلحة بن عبيدالله.
37. عثمان بن مظعون.
38. ابو موسى اشعرى.
39. عاصم بن ثابت.
40. عبدالرحمن بن عوف.
41. ابوعبيده جراح.
42. ابو سلمه.
43. ارقم بن ابى ارقم.
44. قدامة بن مظعون.
45. عبدالله بن مظعون.
46. عبيدة بن حارث.
47. سعيد بن زيد.
48. خَبّاب بن اَرَت.
49. بريده اسلمى.
50. عثمان بن حنيف.
51. ابو هيثم تيهان.
52. ابىّ بن كعب.
تاريخ و سبب رحلت حضرت محمد (ص):
دوشنبه 28 صفر، بنا به روايت بيشتر علماى شيعه و دوازدهم ربيع الاول بنا به قول اكثر علماى اهل سنّت، در سال يازدهم هجرى، در سن 63 سالگى، در مدينه بر اثر زهرى كه زنى يهودى به نام زينب در جريان نبرد خيبر به آن حضرت خورانيده بود. معروف است كه پيامبر اسلام(ص) در بيمارىِ وفاتش مى فرمود: اين بيمارى از آثار غذاى مسمومى است كه آن زن يهودى پس از فتح خيبر براى من آورده بود.
محل دفن حضرت محمد (ص):
مدينه مشرفه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى) در همان خانهاى كه وفات يافته بود. هم اكنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
درد دل یک جوان ایرانی يه خونه مجردي با رفيقامون درست کرده بوديم، اونجا شده بود خونه گناه و معصيت...دیگه توضیحش باخودتون.... شب عاشورا بودهرچي زنگ زدم به رفيقام، هيچکدوم در دسترس نبودند نه نماز، نه هیئت، نه پیراهن مشکی هيچي ميگفتم اينارو همش آخوندا درآوردند، دو تا عرب با هم دعواشون شده به ما چه ماشينو برداشتم برم يه سرکي، چي بهش ميگن؟ گشتي بزنم تو راه که ميرفتم يه خانمي را ديدم، خانم چادري وسنگینی بود کنارخیابون منتظر تاکسی بود...(ادامه مطلب)
درد دل یک جوان ایرانی يه خونه مجردي با رفيقامون درست کرده بوديم، اونجا شده بود خونه گناه و معصيت...دیگه توضیحش باخودتون.... شب عاشورا بودهرچي زنگ زدم به رفيقام، هيچکدوم در دسترس نبودند نه نماز، نه هیئت، نه پیراهن مشکی هيچي ميگفتم اينارو همش آخوندا درآوردند، دو تا عرب با هم دعواشون شده به ما چه ماشينو برداشتم برم يه سرکي، چي بهش ميگن؟ گشتي بزنم تو راه که ميرفتم يه خانمي را ديدم، خانم چادري وسنگینی بود کنارخیابون منتظر تاکسی بود خلاصه اومدم جلو و سوار ماشينش کردم یه دفعه یه فکری مثل برق توذهنم جرقه زد بله شیطان خوب بلده کجاواردبشه ازچندتاخیابون عبورکردم ورسیدم به میدون ورفتم سمت خونه مجردیمون خانمه که دید مسیری که اون گفته بودنمیرم گفت نگهدارومنم سرعتوبیشترکردموهرچی جیغ و دادمیزد توجه نمیکردم شانس آوردم درهای ماشین قفل مرکزی داشت وگرنه خودشو مینداخت پایین خلاصه، بردمش توي اون خانه ي مجردي اينم مثل بيد ميلرزيد و گريه ميکرد و ميگفت بابا مگه تو غيرت نداري؟ آخه شب عاشوراست!!!! بيا به خاطر امام حسين حيا کن گفتم برو بابا امام حسين کيه؟ اينارو آخوندا درآوردند، اين عربها با هم دعواشون شده به ما ربطي نداره
...
خبر مجوز دادن وزارت ارشاد به یک خواننده زن رو شنیدین اگر نشنیدین پس بشنوین تو گوگل یه سرچی بکنین و متن خبر رو بخونین
حدیث از امام صادق(ع):زن اوازه خوان ملعون است و هر کس به او جای دهد و از در امد او بخورد ملعون است «میزان الحکمه 8 صفحه 540»
اما وزارت ارشاد یه پیشنهاد هم من دارم برای یکی دو سال آینده اینکه این آواز خوانی که برای مردم عادی شد کم کم به فکر احداث رقاص خانه هم باشید چون اینجور که شما پیش می رید گفتن این چیزا هم دور از ذهن نمی تونه باشه
ولی یه چیزی از این مردم ایران زمین بشنوین تو این کشور همه جور ادم هست از بی خدا گرفته تا مسیحی و زرتشت و سنی و شیعه...بدونید که اگر قرار بر این باشد که جامعه رو از این بدتر به فساد بکشید الان کسانی هستند که تو فاز سکوت قرار دارند ولی از داخل دارن منفجر می شن به خاطر چی به خاطر فعال بودن فتنه گران به خاطر خیانت به اسلام و ملت که سعی می کنند از هر راهی گام گام به اسلام و ملت ایران ضربه بزنند ولی مطمئن باشید جماعت که از کوره در برند دیگر سوراخ موشی هم امن نخواهد بود خون شهدای اسلام هیچ وقت بی ارزش نبوده و نخواهد شد مشکل ما این است که عمیقا به قدرت و گفته های قرآن اعتقاد نداریم اگر این اعتقاد با گوشت و تن ما یکی می شد هرگز به اسلام و مردم و کلا به خلق خدا خیانت نمی کردیم این مجوز اواز خوانی هم مقدمه فساد آینده می تونه باشه اگر جلوش گرفته نشه یادتون باشه آواز خواندن زن می تونه یه زینت باشه که کسایی که به قرآن اعتقاد دارند و حیا هم براشون مهمه می دونن که اواز خوادن زن اصلا خوب نیست
ان شاءالله که خدا ما را از این دوره ی دولت یازدهم به خیر و سلامتی بگذراند و اسلام و مردم این کشور بیشتر از این توسط افراد فتنه انگیز ضربه نبیند (اللهم عجل لولیک الفرج)
...تو این پست یکی از قدرت های خداوند رو می تونید مشاهد کنید...
البته این رو هم بگم که اگر قدرت خدا رو قبول داشته باشی مرحله به مرحله قدرت خدا رو می بینی و کاملا از تمایلات دنیوی فاصله می گیری البته پیش نیاز این مراحل تهذیب نفس هست تهذیب نفس نباشه فایده ای نداره همون جهاد اکبر رو می گم که حدیث هم دربارش تا دلت بخواد هست...
سونامی ژاپن واقعا هشداری می تونه باشه به دیگر کشور ها حتی طوفان تهران هم بی دلیل طوفان نشده بود....
الان کشور به ظاهر اسلامی ایران منبع اهل تشییع و تسنن هست ولی ببین که غربی ها با اون قوطی جادویی با ما چه کرده اند ماهواره رو عرض می کنم همون که تو براش خیلی ارزش قائلی و می گی نماز و روزه لازم نیست خدا همه رو می بخشه (این جمله خیلی رایجه امیدوارم که شما از این دسته نباشین)
و همونطور شمایی که میگی ماهواره رو هم می تونی بد استفاده کنی و هم خوب
منم می گم دفعه اول خوب استفاده کن دوم و سوم هم همینطور و دفعه چهارم یکم دلت میلغزه ولی همچنان استفاده خوب می کنی و دفعه ششم دیگه...قدرت وسوسه شیطان رو شما ها تا حالا نشناختین
هر کسی تو خونش ماهواره هست فاتحه بچش رو بخونه از اون بچه سربازی در اینده واسه امام زمان نمیشه مگر اینکه کلا از مسیری که انتهاش دره هست برگردند
ولی شمایی که اینا رو می خونی و راحت ازش رد میشی و دلت حتی یه زره هم نمی لرزه و حتی از نوشته های منم بدت میاد که به ماهواره عزیزتون توهین کردم شما بدون که از مسیر دین کاملا جدا شدی و باید راهت رو قبل اینکه به دره پرت شی کج کنی به سمت مسیر مقصد.
حجم کمتر از 8 مگا بایت
ویدیوهای زیادی در این باره هست اگر دوست داشتین می تونید تو گوگل سرچ کنید و ببینید
...تو این پست یکی از قدرت های خداوند رو می تونید مشاهد کنید...
البته این رو هم بگم که اگر قدرت خدا رو قبول داشته باشی مرحله به مرحله قدرت خدا رو می بینی و کاملا از تمایلات دنیوی فاصله می گیری البته پیش نیاز این مراحل تهذیب نفس هست تهذیب نفس نباشه فایده ای نداره همون جهاد اکبر رو می گم که حدیث هم دربارش تا دلت بخواد هست...
سونامی ژاپن واقعا هشداری می تونه باشه به دیگر کشور ها حتی طوفان تهران هم بی دلیل طوفان نشده بود....
الان کشور به ظاهر اسلامی ایران منبع اهل تشییع و تسنن هست ولی ببین که غربی ها با اون قوطی جادویی با ما چه کرده اند ماهواره رو عرض می کنم همون که تو براش خیلی ارزش قائلی و می گی نماز و روزه لازم نیست خدا همه رو می بخشه (این جمله خیلی رایجه امیدوارم که شما از این دسته نباشین)
و همونطور شمایی که میگی ماهواره رو هم می تونی بد استفاده کنی و هم خوب
منم می گم دفعه اول خوب استفاده کن دوم و سوم هم همینطور و دفعه چهارم یکم دلت میلغزه ولی همچنان استفاده خوب می کنی و دفعه ششم دیگه...قدرت وسوسه شیطان رو شما ها تا حالا نشناختین
هر کسی تو خونش ماهواره هست فاتحه بچش رو بخونه از اون بچه سربازی در اینده واسه امام زمان نمیشه مگر اینکه کلا از مسیری که انتهاش دره هست برگردند
ولی شمایی که اینا رو می خونی و راحت ازش رد میشی و دلت حتی یه زره هم نمی لرزه و حتی از نوشته های منم بدت میاد که به ماهواره عزیزتون توهین کردم شما بدون که از مسیر دین کاملا جدا شدی و باید راهت رو قبل اینکه به دره پرت شی کج کنی به سمت مسیر مقصد.
حجم کمتر از 8 مگا بایت
ویدیوهای زیادی در این باره هست اگر دوست داشتین می تونید تو گوگل سرچ کنید و ببینید
در ادامه مطلب هم می تونید ویدیو رو به صورت آنلاین مشاهد کنید
مشاهده ی آنلاین
مطالعات مختلف در آمریکا، آلمان و سوئیس نشان دادهاند روزه در برابر بیماریهای خاص مفید است و به از دست دادن وزن کمک میکند.
به گزارش فارس، سایت فرانسوی تغذیه خوب در مقالهای نوشت: روزه یکی از قدیمیترین روشهای درمان است؛ امتناع داوطلبانه از غذاهای جامد یا مایع در طول یک دوره معین و به صورت متناوب به استثنای آب که باعث سم زدایی و حفظ سلامت میشود (ادامه مطلب)
مطالعات مختلف در آمریکا، آلمان و سوئیس نشان دادهاند روزه در برابر بیماریهای خاص مفید است و به از دست دادن وزن کمک میکند.
به گزارش فارس، سایت فرانسوی تغذیه خوب در مقالهای نوشت: روزه یکی از قدیمیترین روشهای درمان است؛ امتناع داوطلبانه از غذاهای جامد یا مایع در طول یک دوره معین و به صورت متناوب به استثنای آب که باعث سم زدایی و حفظ سلامت میشود به عنوان یک درمان طبیعی شناخته شده است. این روش حتی توسط حیوانات استفاده میشود، زمانی که حیوانات بیمار یا مجروح میشوند از خوردن امتناع میکنند.