شما در حال مشاهده نسخه موبایل وبلاگ

کاش این جمعه بیایی

هستید، برای مشاهده نسخه اصلی [اینجا] کلیک کنید.

داستان شب معراج پیامبر (ص)

شب معراج پیامبر(ص)

خواننده ی گرامی این داستان طبق روایات شب معراج پیامبر هست و سعی شده به صورت یک داستان خلاصه وارمطرح گردد تا کسانی که به دنبال داستان معراج و مقام پیامبر هستن سر در گم نشوند و داستان را به صورت یکجا بخوانند بنابراین این خلاصه داستان معراج پیامبر (ص) هست که ما در اینجا آدرس روایات را نیاوردیم اگر داستانی همراه با منبع و روایات کامل و جزئیات بیشتر درباره شب معراج پیامبر می خواهید می توانید به سایتهایی معتبر همچون تبیان مراجعه کنید.

قبل از خواندن لازم هست که چون نام مبارک حضرت محمد (ص) تکرار می شود ابتدا
صلواتی
بفرستید بعد به ادامه داستان بروید

اللهم صل علی محمد و آل محمد

شب معراج پیامبر(ص)

خواننده ی گرامی این داستان طبق روایات شب معراج پیامبر هست و سعی شده به صورت یک داستان خلاصه وار مطرح گردد تا کسانی که به دنبال داستان معراج و مقام پیامبر هستن سر در گم نشوند و داستان را به صورت یکجا بخوانند بنابراین این خلاصه داستان معراج پیامبر (ص) هست که ما در اینجا آدرس روایات را نیاوردیم اگر داستانی همراه با منبع و روایات کامل و جزئیات بیشتر درباره شب معراج پیامبر می خواهید می توانید به سایتهایی معتبر همچون تبیان مراجعه کنید.

قبل از خواندن لازم هست که چون نام مبارک حضرت محمد (ص) تکرار می شود ابتدا
صلواتی
بفرستید بعد به ادامه داستان بروید

اللهم صل علی محمد و آل محمد

صداي پر جبروئيل را شنيدم پس به بيرون رفتم .جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل همراه با اسب بالدار(براق) را ديدم كه جبرئيل گفت: اي پيامبر آماده شو كه امشب سفري عجيب در پيش داري ما آمده ايم تا به خواست خداوند شما را سوار بر براق به مهماني پروردگار ببريم. دست و صورت مرا با آب كوثر كه همراهشان بود شستند و بر سرم عمامه كرامت نهادند و بر تنم عباي نبوت پوشاندند و طوقي از نور بر گردنم آويختند و بعد از مرتب كردن لباسهايم براق را آوردند يكي لجام آن را گرفت و ديگري ركاب تقدس را گرفت و ديگري جامه هايم را بر روي زيني از نور درست كرد.پس براق پرواز كرد و جبروئيل و همراهان در خدمت من بودند تا عجايب زمين و آسمان بر من آشكار سازند. بسوی بيت المقدس حركت كرديم،و در راه در چند نقطه‏ ايستاد و نماز گذاردم،يكى در مدينه و هجرتگاهى كه سالهاى‏ بعد بدانجا هجرت خواهم نمود، و يكى هم مسجدكوفه، و ديگر در طور سيناء، و بيت اللحم زادگاه حضرت‏ عيسى(ع) و سپس وارد مسجد اقصى شديم.
در مسجدالاقصی (بیت‌المقدس) حضور تمام پیامبران مخصوصا
پيامبراني بزرگ مانند ابراهیم(ع)، موسی(ع) و عیسی(ع) درك نمودم و با اذان جبرئيل به نماز ايستاديم و دو ركعت نماز شكر بجاي آورديم. ‏و از آنجا به آسمان بالارفتيم. سپس به آسمان دنيا صعود كرديم و در آنجا آدم ابو البشر را ديدم،آنگاه فرشتگان دسته دسته به استقبال آمده و با روى خندان بر من سلام كرده و تهنيت و تبريك گفتند،و در آنجا ملك الموت را نيز مشاهده‏ كردم كه لوحى از نور در دست او بود و پس از گفتگوئى كه با ايشان داشتم عرض كرد:همگى دنيادر دست من همچون‏ درهم(و سكه‏ اى)است كه در دست مردى باشد و آنرا پشت و روكند،و سپس بفرشتگانى برخوردم كه تمام اجزاء بدنشان‏ تسبيح خدا ميكرد. كه هر ملك كنار ملك ديگر بود از روزي كه خلق گرديده اند و با هم سخن نگفته اند و سر به جانب پائين و بالا نكرده اند از خشوع و خوف حق تعالي و ذكر و تسبيح آنها چنين بود: ( پاك و منزه است خداوندي كه صاحب سلطنت مطلق ظاهر و باطن است.)
و به آسمان دوم رفتيم و در آنجا دو مرد را شبيه‏ به يكديگر ديدم و از جبرئيل پرسيدم: اينان كيانند؟ گفت:هر دو پسر خاله يكديگر يحيى و عيسى عليهم السلام هستند،بر آنها سلام‏ كردم و پاسخ داده تهنيت و درود به من گفتند،و فرشتگان زيادى‏ را كه به تسبيح پروردگار مشغول بودند در آنجا مشاهده كردم كه ذكر و تسبيح آنان چنين بود:(پاك و منزه است خداوندي كه صاحب عزت و شكوه مطلق است.)
به آسمان سوم بالا رفتيم و در آنجا مرد زيبائى راكه زيبائى او نسبت‏ به ديگران همچون ماهشب چهارده نسبت‏ب ستارگان ديگر بود مشاهده كردم و چون نامش را پرسيدم جبرئيل‏ گفت:اين برادرت يوسف است،بر او سلام كردم و پاسخ داد وتهنيت و تبريك گفت، و فرشتگان بسيارى را نيز در آنجا ديدم كه در حال ذكر و تسبيح پروردگار بودند و ذكر آنها چنين بود: ( پاك و منزه است خداوند زنده اي كه مرگ بر او راه ندارد.) از آنجا به آسمان چهارم بالا رفتيم و مردى را ديدم و چون ازجبرئيل پرسيدم گفت: او ادريس است كه خدا وي را به اينجا آورده،بر او سلام كرده پاسخ داد و براى من آمرزش خواست، و فرشتگان بسيارى را مانند آسمانهاى پيشين مشاهده كردم و همگى براى من و امت من مژده خير دادند و ذكر و تسبيح آنان نيز چنين بود: ( پاك و منزه است خداوند مالك و پاك و منزه است پروردگار فرشتگان و روح.)
سپس بآسمان پنجم رفتيم و در آنجا مردى را بسن كهولت‏ ديدم كه دورش را گروهى از امتش گرفته بودند و چون پرسيدم‏ كيست؟جبرئيل گفت:هارون بن عمران است،بر او سلام‏ كردم و پاسخ داد، و در آنجا فرشته اي ديدم كه دائما بر من صلوات مي فرستاد.
آنگاه به آسمان ششم بالا رفتيم و در آنجا مردى گندم گون و بلند قامت را ديدم كه مى گفت: بنى اسرائيل پندارند من‏ گرامى‏ ترين فرزندان آدم در پيشگاه خدا هستم ولى اين مرد از من ‏نزد خدا گرامى‏ تر است،و چون از جبرئيل پرسيدم:كيست؟ گفت:برادرت موسى بن عمران است، بر او سلام كردم جواب‏ داد و آنگاه فرشته اي از آسمان هفتم به آنجا فرود آمد كه تا به حال به آنجا نيامده بود و شروع كرد به گفتن اذان و بعد من به پيش ايستادم و همه اهل آسمان به من اقتدا كردن. و چون به آسمان هفتم رفتيم در آنجا مردى را كه موى سر وصورتش سياه و سفيد بود و روى تختى نشسته بود ديدم و جبرئيل‏ گفت:او پدرت ابراهيم است،بر او سلام كرده جواب داد و تهنيت و تبريك گفت، و مانند فرشتگانى را كه در آسمانهاى‏ پيشين ديده بودم در آنجا ديدم، و سپس درياهائى از نور كه ازدرخشندگى چشم را خيره ميكرد، و درياهائى از ظلمت وتاريكى، و درياهائى از برف و يخ لرزان ديدم و چون بيمناك ‏شدم جبرئيل گفت:اين قسمتى از مخلوقات خدا است.
و از آنجا به سدرة المنتهى و به حجابهاى نور رسيدم‏ جبرئيل از حركت ايستاد و به من گفت:تو پيش رو كه مقام من از اين در نمي گذرد و نهايت مقام من اينجاست! گفتم:اى‏ جبرئيل در چنين جائى مرا تنها مى‏ گذارى و از من مفارقت‏ ميكنى؟ گفت اى محمد اينجا آخرين نقطه‏ اى است كه صعود به آنرا خداى عز و جل براى من مقرر فرموده و اگر ازاينجا بالاتر آيم پر و بالم مي سوزد ،آنگاه با من وداع كرده و من پيش رفتم تا آنكه ‏كه مركب (رفرف) را پيش روي من فرو گذاشتن كه نور آفتاب را غلبه مي كرد ومن را از براق بر پشت رفرف سوار كردند و بعد از هزاران حجاب از نور به ظلمت و از ظلمت ‏به ‏نور وارد شدم تا جائيكه به عرش الهي رسيدم و چون عرش را بديدم هر چه پيش از آن ديده بودم در چشمم حقير گشت و به مقام ( قاب قوسين او ادني ) بر مسند عرش فرود آمدم .
خداي تعالي مرا مخاطب ساخته و بدون واسطه با من صحبت نمود...
و پس از اتمام مناجات باخداى تعالى باز گشتم و از همان درياهاى نور و ظلمت گذشته‏ در سدرة المنتهى به جبرئيل رسيدم و بهمراه او باز گشتم.



اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

التماس دعا

۱۰ توصیه ی آیت‌الله بهجت(ره) برای زیارت امام رضا(ع)

میلاد با سعاد امام رضا(ع) بر عاشقان آن حضرت مبارک


10 توصیه آیت الله بهجت



در ادامه 10 توصیه آیت الله بهجت برای زیارت امام رضا(ع) را مطالعه بفرمایید...

10 توصیه آیت الله بهجت

همزمان با فرا رسیدن سالروز ولادت با سعادت ثامن‌الائمه علی‌ بن موسی‌الرضا علیه‌السلام، جمع کثیری از زائران و عاشقان اهل‌بیت (ع) به زیارت امام هشتم می‌روند از این رو بر آن شدیم تا توصیه‌های حضرت آیت‌الله العظمی محمدتقی بهجت‌(ره) را از کتاب «برگی از دفتر آفتاب» در باب زیارت این امام همام ذکر کنیم تا ان‌شاءالله سفری پربار و معنوی برای زائران رقم بخورد.
1- زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه‌السلام اذن دخول می‌طلبید و می‌گویید:
«أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟»
زیارت امام رضا علیه‌السلام از زیارت امام حسین علیه‌السلام بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه‌السلام می‌روند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام می‌آیند.
2- به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه‌السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه‌السلام اذن دخول داده‌اند و وارد شوید.
3- اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.
4- بسیاری از حضرت رضا علیه‌السلام سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس،- هم همین طور – کسی مادرش را به کول می‌گرفت و به حرم می‌برد. چیزهای عجیبی را می‌دید.
5- ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ماشاءالله به تحقق پیوسته. یکی از معاودین عراقی غده‌ای داشت و می‌بایستی مورد عمل جراحی قرار می‌گرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا(ع) خواست او را شفا بدهد، شب، حضرت معصومه علیهاالسلام را در خواب دید که به وی فرمود: «غده خوب می‌شود. احتیاج به عمل ندارد!» ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته، خواهر جوابش را داده است.
6- همه زیارتنامه‌ها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. -قلب شما- این زیارات را بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه‌السلام بشمرید. حضرت علیه‌السلام می‌دانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه‌السلام به کسی فرمودند: «از بعضی گریه‌ها ناراحت هستم!»
7- یکی از بزرگان می‌گوید، من به دو چیز امیدوارم؛ نخست آنکه قرآن را با کسالت نخوانده‌ام. بر خلاف بعضی که قرآن را آنچنان می‌خوانند که گویی شاهنامه می‌خوانند. قرآن کریم موجودی است شبیه عترت. دوم، در مجلس عزاداری حضرت سیدالشهداء گریه کرده‌ام.
حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی رحمة‌الله علیه مبتلا به درد چشم شدند، فرمودند: «در روز عاشورا مقداری از گِلِ عزاداری امام حسین علیه‌السلام را بر چشمان خود مالیدم، دیگر در عمرم مبتلا به درد چشم نشدم و از عینک هم استفاده نکردم!»
پس از حادثه بمب گذاری در حرم مطهر حضرت رضا علیه‌السلام حضرت به خواب کسی آمدند، سؤال شد.
«در آن زمان شما کجا بودید؟ فرمودند: کربلا بودم.»
این جمله دو معنی دارد:
معنی اول این که حضرت رضا علیه‌السلام آن روز به کربلا رفته بودند.
معنی دوم یعنی این حادثه در کربلا هم تکرار شده است. دشمنان به صحن امام حسین علیه‌السلام ریختند و ضریح را خراب کردند و در آنجا آتش روشن کردند!
8- کسی وارد حرم حضرت رضا علیه‌السلام شد، متوجه شد سیدی نورانی در جلوی او مشغول خواندن زیارتنامه می‌باشد، نزدیک او شد و متوجه شد که ایشان اسامی معصومین – سلام الله علیهم – را یک یک با سلام ذکر می‌فرمایند. هنگامی که به نام مبارک امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رسیدند سکوت کردند! آن کس متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان سلام الله علیه و ارواحنا له الفداء است.
9- در همین حرم حضرت رضا علیه‌السلام چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در رؤیا دید که به حرم حضرت رضا علیه‌السلام مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند.
روز بعد آن کس در بیداری به حرم مشرف شد. ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت است! حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از گنبد وارد حرم شدند و بر تختی نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند. زیارت‌نامه می‌خواندند. همین زیارت‌نامه معمولی را می‌خواندند! پس از خواندن زیارت‌نامه از همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی شد و قیل و قال شروع شد حال آیا حضرت رضا علیه‌السلام وفات کرده است؟
10- حرف آخر این که: عمل کنیم به هر آنچه که می‌دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی‌دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.

منبع:باشگاه خبرنگاران



اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

التماس دعا

جوانی که به امیرالمومنین علی(ع) سیلی زد

سیلی جوان شیعه به حضرت علی(ع)


این کلیپ تاثیر گذار رو هم دانلود کنید کاش محبت ما به اهل بیت با تمام وجود باشد...


...دانلود...


خواص اسماع الهی (قسمت 3)

اسماع الله

برای رفتن به قسمت 1 و 2 اینجا را کلیک کنید

خداوند در قرآن کریم می فرماید: وَ للهِ الاَسمَاءُالحُسنی فَادعُوهُ بِهَا( 1).

ترجمه : برای خدا نامهایی است نیکو خدا را به این نامها بخوانید.

و همچنین می فرماید: اَللهُ لاَالهَ الا هُوَ لَه الاَسمَاءُالحُسنی(2)

ترجمه: جز خدای یکتا که همه اسماء و صفات نیکو، مخصوص اوست خدایی نیست.



اسماع الله


قسمت سوم


برای رفتن به قسمت 1 و 2
اینجا را کلیک کنید

در این قسمت به بیان گوشه ای از معانی عمیق و آثار عجیب صفات «حلیم »، «خبیر »، «علیم» ، «حکیم» ، «بصیر» ، «سمیع» ، «حمید» ، «غنی» ، «واسع »، «رؤوف» ، «بَدیعُ الَّسمواتِ وَالأَرضِ »، «قابض» ، «باسط »،« قریب» ،« قدیر» ، «توّاب» ، خواهیم پرداخت.

14- حلیم( همیشه بردبار)

وَ اللهُ غَفُورٌ حَلیمٌ (و خدا، آمرزنده و بردبار است.(1) )

خداوند، حلیم است. یعنی در مجازات تبهکاران تعجیل ( شتاب) روا نمی دارد و در مقابل جهالت بندگان، بسیار صبور است.

خواص:

برای پیدا کردن آرامش، بردباری و صبر در مقابل مشکلات، افراد و غیره در هر روز 88 مرتبه ذکر« یا حلیم» خوانده شود.

15- خبیر( همیشه آگاه)

وَ اللهُ بِما تَعمَلُونَ خَبیرٌ (همانا خدا بدانچه می کند داناست. (2))

خبیر به عالمی اطلاق می شود که به باطن همه اشیاء علم دارد و واقف به کلیه امور مخلوقات است.

خواص:

1- جهت راه یافتن به امری پنهانی هر روز 100 مرتبه ذکر « یا خبیر» گفته شود.

2- برای پی بردن به یک امر نهان- حتی امور برزخی و اطلاع پیدا کردن از حضرت مهدی( عج) – 812 مرتبه ذکر« یا خبیر» خوانده شود.

16- علیم( همیشه دانا)

« أنَّ اللهَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلیمٌ » (هر آینه خداوند به هر چیز، داناست. (3))

علم حضرت احدیت اضافه بر ذات او نیست بلکه عین ذات اوست، لذا خداوند، اموری را که مخلوقات، توان درک آنها را ندارند درک می کند و چیزی از او پنهان نبوده و نیست و هیچ مانعی او را از فهم و ادراک مطالب عاجز نمی گرداند ولی برای مخلوق چنین ناتوانی و عجزی وجود دارد.

خواص:

1- برای برخوردار شدن از علم اشراقی( علمی که اکتسابی نیست)(4) در هر روز 150 مرتبه « یا علیم» خوانده شود. بهترین وقت برای گفتن این ذکر، هنگام سحر می باشد و حداقل تعداد این ذکر 10 مرتبه در روز است. العِلمُ نُورٌ یَقذِفُهُ اللهُ فی قَلبِ مَن یَشاءُ. (5) ( دانش حقیقی، نوری است که خداوند پرتو آن را در دل هر کس که بخواهد می افکند. )

17- حکیم( راست گفتار و درست کردار)

انَّکَ انتَ العَلیمُ الحَکیمُ ( (خداوندا!) همانا تو دانا و حکیمی. )(6)

حکیم به ذاتی اطلاق می شود که قول و فعلش از سر حکمت و راستی است؛ ظاهر و باطن اشیاء را می داند و بر اساس حکمت و مصلحت عمل می کند.

خواص:

1- برای باز شدن دریچه ای از حکمت به عالم قلب و دل، بعد از نیمه شب 87 مرتبه ذکر« یا حکیم» گفته شود.

2- برای پیدا کردن گمشده یا معلوم شدن مجهولی بر ذکر « یا حکیم» در طی شبانه روز مداومت شود.

18- بصیر( ینای همیشگی)

انَّ اللهَ بِما تَعمَلُونَ بَصیرٌ (همانا خداوند به آنچه انجام می دهید، بیناست.)(7)

خداوند متعال بصیر به ذات است و برای دیدن، نیازی به آلت بینایی( چشم) ندارد و به همه امور چه پنهان، چه آشکار بیناست.(8)

خواص:

1- برای راه یابی به امور پنهان و بصیرت پیدا کردن در هر روز 101 مرتبه « یا بصیر» خوانده شود.

2- برای این که بهتر و سریعتر به نتیجه بالا برسند، 10 جمعه متوالی، بعد از نافله صبح تا قبل از ظهر، 302 مرتبه ذکر « یا بصیر» خوانده شود.

19- سمیع( همیشه و بسیار شنونده)

وَاللهُ سَمیعٌ عَلیمٌ (و خدا به اقوال و احوال همه شنوا و داناست. )(9)

اِنَّکَ انتَ السَّمیعُ العَلیمُ ( ( خداوندا) همانا تو شنونده دانا هستی.) (10)

انسان در شنیدن، علاوه بر نیروی شنوایی به آلت شنوایی(گوش) هم نیاز دارد ولی خداوند متعال، سمیع به ذات است، یعنی بدون نیاز به آلت شنوایی تمامی گفت و شنودها، سر و نجوا(11) ، جَهر(12) و اِخفا (13) و نُطقها و سکوتها را بی هیچ واسطه ای می شنود و همه برای او یکی است.

خواص:

برای استجابت دعا قبل از اذان صبح یا بعد از نماز نافله صبح ( بعد از اذان) 180 مرتبه ذکر« یا سمیع» خوانده شود. تعداد کبیر این ذکر 180 و تعداد وسیط آن 18 و تعداد صغیر آن 9 می باشد.

20- حمید( ستوده و پسندیده )

انَّ اللهَ غَنیٌّ حَمیدٌ (همانا خداوند از خلق بی نیاز و به ذات خود ستوده است. )(14)

حمید، اوست که استحقاق حمد و ستایش دارد و در حال شدت و رخاء (15) مورد ستایش قرار می گیرد. اوست که ابتدا خلقت نموده و اوست حکیمی که در افعال او غلط و خطا وجود ندارد.

خواص:

1- برای متخلق شدن (16) به اخلاق خدایی و رفع صفت لغوگویی و فحاشی در هر روز 62 مرتبه ذکر « یا حمید» خوانده شود.

2- برای رفع صفت لغوگویی و فحاشی شخصی که به راحتی قابل اصلاح نیست، اسم « یا حمید» و یا «الحمید» داخل ظرفی نوشته شود، سپس درون آن آب ریخته تا نوشته ها شسته شوند و بعد به شخص مورد نظر داده شود که بنوشد.

3- برای رسیدن به منظور بالا( مورد 2) کنار غذایی که شخص قصد خوردن آن را دارد 62 مرتبه ذکر« یا حمید» خوانده شود.

21- غنی( همیشه بی نیاز)

اِنَّ اللهَ غَنیٌّ حَمیدٌ، (همانا خداوند، بی نیاز ستوده است.)(17)

خداوند متعال، غنی مطلق است،(18) طبق فرمایش قرآن کریم، تمام ممکنات در قبال او فقیر هستند: یا ایُّها النّاسُ انتُمُ الفُقَراءُ الَی اللهِ وَ اللهُ هُوَ الغَنِیُّ الحَمیدُ (ای مردم! شما همگی به درگاه خداوند متعال نیازمند و محتاجید و تنها خداست که از هر چیز بی نیاز و غنی بالذّات و ستوده است.)(19)

خواص:

1- برای جلوگیری از فقر و بهبودی وضعیت مالی در هر روز 100 مرتبه ذکر« یا غنی» خوانده شود.

2- برای رفع شدید و ضیق معیشت و همچنین غنای معنوی 10 جمعه متوالی هر بار 1060 مرتبه ذکر « یا غنی» گفته شود.

3- برای نجات پیدا کردن از فقر و زیاد شدن روزی در هر روز 110 مرتبه این دعا خوانده شود: اللّهُمَّ اغننِی بِحَلالِکَ عَن حَرامِکَ وَ بِفَضلِکَ عَمَّن سِواکَ،(20) این دعا را حضرت رضا(ع) در عالم خواب به مرحوم ملا زین العابدین گلپایگانی، استاد میرزای شیرازی، سفارش فرمودند.

22- واسع( گشایشگر و بی نیاز)

واللهُ واسِعٌ عَلیمٌ،(خدا به حقیقت، توانگر و داناست.)(21)

واسع، آن غنی مطلق است که فقر را برطرف می کند و تمام حاجات را برآورده می کند و به رزق، وسعت می بخشد.

خواص:

1- برای وسعت رزق در هر روز 137 مرتبه ذکر« یا واسع» خوانده شود.

2- برای وسعت پیدا کردن علم در هر روز 137 مرتبه ذکر« یا واسع» خوانده شود.

3- برای رفع خوف و ترس دل در هر روز 137 مرتبه ذکر« یا واسع» خوانده شود.

23- رؤوف( بسیار مهربان)

انَّ اللهَ بِالنّاسِ لَرَئوفٌ رَحیمٌ (همانا خداوند بر مردم، رئوف و مهربان است.)(22)

خداوند صاحب رأفت و مهربانی توأم با نوازش است و او رحمان است و رحیم؛ و رئوف، به معنی رحمان است و مراد از رأفت و رحمت واسعه خداوند، محمد و آل محمد(ع) هستند و اگرچه همه اهل بیت، مظهریت نام خدا را دارند، در میان این دودمان پاک، رأفت صفت زبانزد حضرت علی بن موسی الرضا(ع) می باشد.

خواص:

1- برای کشیدن دل شخصی( اشخاصی) به سوی خود و مهربان کردن او در هر روز 10 مرتبه ذکر« یا رؤوف» خوانده شود.

2- اگر کسی به شما ظلمی کرده و می خواهید نسبت به شما مهربان و از ستم خود نادم( پشیمان) شود و حتی عذرخواهی کند، در روز جمعه، بعد از نماز صبح 200 مرتبه ذکر« یا رؤوف» بگویید.

24-بَدیعُ الَّسمواتِ وَالأَرضِ (هم او آفریننده آسمانها و زمین است.)(23)

خداوند مبدع است؛ یعنی ابداع کننده خلق از عدم به وجود. هیچ مخلوق یا ممکنی در هیچ مقامی مبدع نیست جز خداوند متعال، حتی 14 معصوم.

خواص:

برای راه یافتن به علوم غریبه، روز شنبه که متعلق به این امر است، به نیت این عمل، غسل انجام داده و دو رکعت نماز، مثل نماز صبح خوانده و سپس هفتاد هزار مرتبه بدون توقف و حرف زدن در بین ذکر گفتن، ذکر« یا بدیع » بگوید؛ سپس به تعداد 700 عدد حرف « ز» را روی کاغذ سفیدی نوشته و هنگام غروب آفتاب کاغذ را در قبرستان زیر خاک مدفون سازد و در حین مدفون کردن کاغذ، 70 مرتبه بگوید: یا مُبدِعُ یا عَلاّمُ. توجه شود که هنگام دفن کاغذ، کسی نباید عامل را ببیند. در موقع گرفتن ذکر« یا بدیع»، اگر در حالات عامل، تغییری غیر عادی پیش آید، نباید بترسد. زنان، بدون اذن شوهران خود، اجازه این کار را ندارند و توفیق نمی یابند. (24)

25- قابض( گیرنده و گردآورنده)

وَاللهُ یَقبِضُ وَ یَبسُطُ (و خدا در فرو می گیرد و برمی گشاید.)(25)

معنی دیگر قابض، مالک است. یعنی همه ممکنات در ملکیت خداوند می باشند. از ذکرهای دائمی حضرت عزرائیل(ع)، « یا قابض» می باشد.

خواص:

برای گرفتن حق از غاصب حق، 903 مرتبه ذکر « یا قابض» خوانده شود.

26- باسط ( گشاینده، دهنده)

وَاللهُ یَقبِضُ وَ یَبسُطُ (و خدا در فرو می گیرد و برمی گشاید. )(26)

باسط، منعمی (27) است مفضل(28). خداوند متعال، دست دهنده دارد. منعم حقیقی، اوست و تمامی نعمات در ید او و مخلوق اوست. مظهر اسم« باسط» خداوند در این زمان، وجود مقدس حضرت مهدی(عج) است و وسیله ایصال(29) کل نعمات، ایشان می باشند. « یا باسط»، از ذکرهای دائم حضرت میکائیل(ع) است.

خواص:

1- جهت جلوگیری از فقر، بخل، مرض و برای غنی شدن از نظر مادی در هر روز بین الطلوعین( بعد از طلوع فجر تا قبل از طلوع آفتاب) 10 مرتبه « یا باسط» خوانده شود.

27- قریب( نزدیک)

وَ اذا سَأَلَکَ عِبادی عَنّی فَإنّی قَریبٌ ( ( ای رسول!) هرگاه بندگان من از دوری و نزدیکی من از تو بپرسند، من به آنها نزدیکم. )(30)

حق تعالی، به واسطه علمش بر همه موجودات و خلوقات، حتی از خودشان به آنها نزدیکتر است و هیچ پرده ای در برابر قرب او قرار ندارد؛ اما این حجابهای نورانی و ظلمانی ماست که سبب می شود از نور الهی کمتر بهره مند شویم وگرنه خدا از رگ گردن به ما نزدیکتر است.

خواص:

جهت رفع تمام دشواریها در هر روز 312 مرتبه « یا قریب» ( و یا حداقل 30 مرتبه) خوانده شود.

28- قدیر( بسیار و همیشه توانا)

إنَّ اللهَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ (همانا خداوند بر همه چیز قادر است.)(31)

القَدیرُ فَعیلُ وَ الفَعیلُ أبلَغُ مِنَ الفاعِلِ، قدیر بر وزن فعیل است و فعیل در توان، قدرتمندتر و رساتر از فاعل است. قدیر، ذات مقدسی است که بر هر امری که مشیّت و اراده او بدان تعلق گیرد توانا است و در ایجاد هیچ ممکنی عاجز نیست و بیرون رفتن از تصرف او محال است. وجوب ذاتی او از همه جهات و حیثیات و حقیقت او، صرف همه کمالات است و هیچ یک از کمالات او محدود نیست بلکه نامتناهی می باشد.

اقرار به این مطلب، امری است فطری همچنان که اقرار به اصل وجود صانع عالم از فطریات کافه مصنوعات(32) است و همه اشیا از ذَوی العقول(33) و علویات (34) ، سفلیات(35) و مجردات(36) و مادیات، به آن معترفند. همچنین همه آنها به اقتضای فطرت اصلیه ذاتیه خود اقرار دارند که تنها خدا، قادر متعال است.

خواص:

هر کس اسم « القدیر» را در وقت وضو بسیار بگوید بر دشمن غالب شود و به جهت قوت قلب و تسلط بر امور و اندازه قرار دادن هر چیزی این ذکر، مجربست. برای این قسم، تعداد ذکر نشده است و باید بر آن مداومت نمود.

29- تواب( بسیار رجوع کننده- توبه پذیر)

إنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحیمُ (همانا او توبه پذیر و مهربان است.)(37)

یکی از وسایلی که به وسیله آن می توان پس از ارتکاب معصیت و غفلت دوباره به پیشگاه خداوندی تقرب پیدا کرد توبه است. خداوند مهربان، بلافاصله بعد از ندامت و عزم بنده بر ترک معاصی، پذیرای توبه عبد می شود. مرحله نخست توبه، ندامت است و هم در این مرحله است که بخشش و غفران و محبت خداوند، شامل حال بنده می شود. چنانچه قرآن کریم نیز می فرماید:

إنَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوّابینَ و یُحِبُّ المُتَطَهَّرینَ (همانا خدا آنان را که پیوسته به درگاهش توبه و انابه (38) کنند و نیز پاکیزگان که از هر آلایش دورند را دوست می دارد. )(39)

امام باقر(ع) نیز در توصیف وسایل قرب به خدا و پذیرش توبه می فرمایند: رشته اتصال بین رضوان خدا و مخلوقات، ما هستیم.(40)

خواص:

به جهت نجات از وسوسه های شیطانی و ترس از جن هر روز بعد از نماز صبح 30 مرتبه ذکر « التواب» خوانده شود و در هنگام گرفتاری شدید به وسوسه، به تعداد کبیر این اسم که 409 مرتبه می باشد ذکر گفته شود.


برای رفتن به قسمت 1 و 2 اینجا را کلیک کنید


پاورقی:

1- بقره/ 255.

2- بقره/ 234.

3- بقره/ 231.

4-علم الهامی.

5- در بحارالانوار/ج70 /ص139/ روایت5/ باب 52، مضمون عبارت فوق به صورت دیگری آمده است: وَالعِلمُ نورٌ یَقذِفُ اللهُ فی القَلبِ مَن یُریدُ ان یَهدِیَهُ.

6- بقره- 32

7- بقره/ 110.

8- چرا که اگر ذات اقدس اله، العیاذ بالله، برای دیدن به آلتی مانند چشم نیازمند باشد، آنگاه محتاج به غیر خود است و هر چیز که محتاج به غیر خود است، ناقص است و خداوند از هر نقصی مبراست.

9- بقره/ 224.

10- بقره/ 127.

11- گفتگوی پنهان و در گوشی .

12- صدای بلند.

13- صدای آهسته.

14- بقره/ 267.

15- آسانی و راحتی.

16- یعنی مجهز شدن به اخلاق و صفات.

17- بقره/ 267.

18- یعنی هرگز، در هیچ جا و از هیچ بابتی، به هیچ چیز و هیچ کس و .... محتاج نیست.

19- فاطر/15.

20- این دعا در: بحارالانوار/ ج86/ ص44/ روایت54/ باب38 و نیز بحارالانوار/ ج87/ ص317/ روایت13/ باب13 آمده است.

21- بقره/ 247و261و268- آل عمران/73- مائده/54 – نور/32.

22- بقره/123.

23- بقره/117 و انعام/101.

24-« علوم غریبه» یا علوم« فاطمی»، دانشهایی نهانی است که به واسطه آنها می توان در قوای طبیعی و نیز در عالم ملکوت رسوخ کرد و بر برخی حقایق آگاهی یافت و به بعض امور ناشدنی دست یازید.

25- بقره/ 245.

26- بقره/245.

27- نعمت دهنده.

28- برتر و بالاتر از سایرین .

29- رسیدن نعمات از حضرت احدی به مخلوقات.

30- بقره/186.

31- بقره/ 20و 106 و 109و 148 و 259- آل عمران/ 165- نحل/77 – نور45- عنکبوت/20- فاطر/1 و طلاق/12.

32- همه مخلوقات.

33- موجودات فاقد قدرت اندیشه.

34- موجودات عوالم بالا و روحانی، مانند ملائک.

35- موجودات عوالم پایین مانند سنگ و گیاه و حیوان.

36- موجوداتی که از مکان و محدودیتهای مادی، فارغند.

37- بقره/ 37 و 54.

38- زاری و شیون از بابت پشیمانی از ارتکاب معاصی.

39- بقره/ 222.

40-بحارالانوار/ ج25/ ص22/ روایت38/ باب1.

منبع:تبیان (کلیک کنید)




اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
التماس دعا


خواص اسماع الهی(قسمت 1و2)

اسماع الله

خداوند در قرآن کریم می فرماید: وَ للهِ الاَسمَاءُالحُسنی فَادعُوهُ بِهَا( 1).

ترجمه : برای خدا نامهایی است نیکو خدا را به این نامها بخوانید.

و همچنین می فرماید: اَللهُ لاَالهَ الا هُوَ لَه الاَسمَاءُالحُسنی(2)

ترجمه: جز خدای یکتا که همه اسماء و صفات نیکو، مخصوص اوست خدایی نیست.



اسماع الله


قسمت اول


برای رفتن به قسمت 3 اینجا را کلیک کنید


با توجه به اهمیت اسماء الهی و تأثیر آن در روح و روان و زندگی ما انسانها، بر آن شدیم تا اسماءالله و خواص و معانی آنها را برای شما کاربر عزیز در ایام ماه مبارک رمضان که ماه یاد و ذکرخداست، معرفی وتبیین نماییم.

سلسله مطالبی که تقدیم می شود چکیده ای از تقریرات درس پاکباخته اهل بیت، شیخ نبیل و عالم ربانی، خادم الشریعة حضرت آیة الله حاج شیخ حسن اثنی عشری( دامت توفیقاته) است که در طی جلسات متوالی با لسانی شیوا و شیرین بیان فرموده اند.

شاید در سده اخیر کمتر کسی از علما اجازه بیان درس های اسماء الحسنی را به این صورت به خود داده باشد؛ چرا که بیان اسماء الحسنی و خواص آن به طور تفصیلی کار همگان نبوده و تنها کسی می تواند در این باب وارد شود که خود، نمونه عمل و عامل به آن باشد چنان که معظم له، نمونه بارز عمل به آن بوده و هستند.

از خداوند متعال برای معظم له، توفیقات روزافزون، تحت توجهات خاصه حضرت بقیة الله الاعظم(ع) خواستاریم.

خداوند در قرآن کریم می فرماید: وَ للهِ الاَسمَاءُالحُسنی فَادعُوهُ بِهَا( 1).

ترجمه : برای خدا نامهایی است نیکو خدا را به این نامها بخوانید.

و همچنین می فرماید: اَللهُ لاَالهَ الا هُوَ لَه الاَسمَاءُالحُسنی(2)

ترجمه: جز خدای یکتا که همه اسماء و صفات نیکو، مخصوص اوست خدایی نیست.

رسول خدا(ص) می فرمایند: للهِ تَبَارَکَ وَ تَعالی تِسعَةٌ وَ تِسعینَ إِسماً مَن دَعا اللهُ بِهَا أستَجابَ لَهُ و مَن أَحصاها دَخَلَ الجَنَّةَ(3)

ترجمه: برای خداوند- که نامش مبارک و بلند مرتبه باد- نود و نه اسم است که هر کس خدا را بدانها بخواند دعایش مستجاب می شود و هر کس آنها را یاد کند به بهشت خواهد رفت.

شیخ صدوق می فرمایند: معنی « أَحصاها» احاطه است به همه اسماء و به همه معانی، یعنی اگر کسی این اسماء را بشناسد و بفهمد و درک کند و به آنها معتقد باشد و ایمان به معانی آنها داشته باشد داخل بهشت می شود(4).

و حضرت رضا(ع) می فرمایند: که خدای را نود و نه اسم است که هر کس به آن دعا کند اجابت شود و هر که آنها را احصاء کند به بهشت خواهد رفت(5).

هر چند همه اسماء، نور واحدند اما احصای این نود و نه اسم سبب خیر و برکت هر دو جهان است.

بنا بر احادیث اهل بیت (ع) اسماءالحسنی ( نامهای نیکوی خداوند، حقیقت وجودی) محمد(ص) و آل محمد(ص) می باشند چنانچه رسول خدا (ص) و امیرالمومنین علی (ع) مکرر فرموده اند: « وَ أنَا أسماءُ الله الحُسنی»(6)

ترجمه : ما نامهای نکوی الهی هستیم

و نیز فرموده اند: « نَحنُ کَلِمَةُ الله(7)- نَحنُ ذِکرُاللهِ(8)»

ترجمه: ما کلمه ( اراده فعّاله) خداییم- ما ذکر خداییم.

و امام صادق(ع) نیز می فرمایند: « فی قََولِ اللهِ عَزََّ وَ جَلَّ : وَللهِ الأسماءُ الحُسنی فَادعُوهُ بِها، قالَ: نَحنُ وَاللهِ الأسماءُ الحُسنی الَّتی لا یَقبَلُ اللهُ مِنَ العِبادِ عَمَلاً الاّ بِمَعرفَتِنا.»

ترجمه: در تشریح معنی این گفته خدا در قرآن که فرموده است: برای خدا نامهایی نیکو است پس خدای را بدانها بخوانید؛ امام صادق(ع) فرموده اند: بخدا ما هستیم نامهای نیک او که از بندگان هیچ عملی پذیرفته نمی شود جز به شناخت ما(9).

امام صادق(ع) و امام باقر(ع) می فرمایند: مظهر نود و نه اسم خدا، ما هستیم.

یکی از عباداتی که خداوند متعال ما را به آن امر کرده، ذکر است چنانچه در قرآن مجید در موارد بسیاری به ذکر و یاد خدا تاکید شده است و نیز می فرمایند:« وَ اذکُرُا اللهَ کَثیراً لَعَلَّکُم تُفلِحُونَ»(10)

ترجمه: خدا را بسیار یاد کنید، باشد که رستگار شوید.

امام صادق(ع) می فرمایند: شیعیان ما کسانی هستند که هرگاه تنها باشند بسیار یاد خدا کنند.(11)

و همچنین در قرآن می فرمایند: فَاذکُرُونی أذکُرکُم(12)

ترجمه: پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.

و همینطور خداوند به حضرت موسی(ع) می فرمایند: یَا مُوسی أنَا جَلیسُ مَن ذَکَرَنی.(13)

ترجمه: من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند.(14)

اسماءالحسنی الهی، اسبابی هستند برای اجابت حاجات و خواسته ها که مهمترین آنها شناخت و تقرب نسبت به خدای تعالی است و این امر میسر نمی شود الا به واسطه قرب و شناخت واسطه های بین ذات مطلق و جهان خلقت یعنی محمد و آل محمد(ص) که نمایندگان تام الاختیار و صاحبان ولایت کلیه الهیه و مظاهر تامه صفات او می باشند. چنانچه قرآن مجید می فرمایند: یَا اَیُّهَا الَّذینَ آمنوُا اِتَّقوُا اللهَ وَ ابتَغُوا إِلَیهِ الوَسیلَةَ...(15)

ترجمه: ای اهل ایمان از خدا بترسید و به وسیله ایمان و پیروی از اولیاء حق به خدا توسل جویید...

امام صادق(ع) در ذیل آیه می فرمایند: نَحنُ الوَسیلَةُ ( ماییم وسیله ) و رسول خدا(ص) می فرمایند: نَحنُ الوَسیلَةُ الَی الله ، ما هستیم وسیله به سوی خدا.(16)

و نیز در دعای عالیه المضامین می خوانیم: اَنتَ وَسیلَتی الَی الله... ترجمه: تو وسیله من هستی به سوی خدا (17)و همچنین در دعای توسل می فرمایند: فَانَّکُم وَسیلَتی الَی الله ترجمه: شمایید وسیله من به سوی خدا(18).

وجود مقدس حضرت محمد(ص) و حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(ع) و ائمه هدایت، معصومین(ع) حقیقت اسم اعظم خداوند اسماءالحسنی الهی هستند و خداوند آنها را کلمة تامات وجود و نام اعظم خود قرار داده است و بدین جهت از تمام پیغمبران عهد و میثاق در قبول ولایت کلیه الهیه آنان گرفته است.

پس با عنایت بر این که قرآن می فرماید: اذکُرُا الله ذِکراً کثیراً(19).

ترجمه: یاد کنید خدا را یاد کردنی بسیار و بنا بر فرمایش امام صادق(ع) ذکر کثیر تسبیح حضرت زهرا(ع) است.(20)

ذکر کثیر آن است که دل و زبان و تمام اعضا و جوارح انسان ذاکر باشد. کسی که ذاکر شد عمل می کند هر آنچه را که خدا امر کرده و ترک می کند هر آنچه را که خدای نهی کرده و اینجاست که او واجد مقام بندگی خدا می شود، مقامی که پیغمبر اکرم(ص) به آن افتخار می کند. پس ذاکر کسی است که به یاد خدا باشد و غیر خدا را فراموش کند. ذاکر خود را در حضور حق می بیند. کسی که خود را در حضور حق دید، مرتکب معصیت نمی شود. معصیت زمانی انجام می شود که انسان از یاد خدا غافل باشد. قرآن کریم در این باره می فرماید: وَ لاَ تَکُن مِنَ الغافِلینَ (21)ترجمه: و نباشید از غافلین.

و همچنین خداوند در قرآن کریم به ما امر می کند: فَاسئَلُوا اَهلَ الذِّکر ان کُنتُم لاَتَعلَمُونَ(22)

ترجمه: پس سوال کنید از اهل ذکر اگر نمی دانید.

مراد از اهل ذکر، محمد(ص) و آل محمد(ص) می باشند.(23)

این چهارده نور پاک، ذاکرند و خود، ذکرند. به عبارت دیگر آنان ذکر مجسم و تجسم ذکر هستند و به ذکر و یاد خدا دل اطمینان می یابد.

الاَ بِذِکراللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ.(24)

بنابر روایات اهل بیت (ع)، مراد از ذکر در این آیه محبت و ولایت امیرالمومنین(ع) و محمد و آل محمد(ص) می باشد(25). پس کسی که ولایت و محبت امیرالمومنین (ع) را در دل داشته باشد ذاکر است و دل او اطمینان و آرامش دارد.

چنانچه علی بن ابراهیم در تفسیرش ذیل آیه یا ایُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذکُرُوااللهَ ذِکراً کثیراً، از قول معصوم(ع) نقل می کند الَّذینَ آمَنو، شیعه و ذکر الله امیرالمومنین و ائمه (ع) می باشند.(26)

1-الله (خداوند)

اسم مبارک« الله» چهار حرفست و اگر کسی بر آن واقف شود به حقیقت، همه اشیاء را می شناسد؛ چرا که آنها از او و با او و به سوی او و صادر شده از او می باشند، پس هر گاه «همزه» را انداختی باقی می ماند«لله» که اشاره است به « ولله کل شیء» یعنی همه چیز از اوست و اگر«لام» را انداختی و الف را گذاردی «اله» می شود که اشاره دارد به « وَ هُوَ الهُ کُلَّ شَیءٍ» هر چیزی به او موجود است. اگر«لام» و «الف» را انداختی « له» می شود، « وَ لَهُ کُلَّ شَیءٍ» بازگشت هر چیزی به سوی اوست، اگر « لام» از کلمه « له» انداخته شود، «هُ» باقی ماند و « هو» لفظی است که دلالت دارد بر ینبوع (27)عزّت حضرت احدیت و لفظ «هو» مرکب است از دو حرف « هاء» و « واو». لفظ « هاء» اصل است نسبت به « واو»، چون « واو» از اشباع ضمه « هاء» پیدا شد، پس در واقع « هو» یک حرف است و دلالت دارد بر وحدت حضرت احدیت.

« الله»، اسم ذات خداوند و مستجمع(28) جمیع صفات کمال و جمال و جلال اوست.

خواص اسم اعظم خدا در سه اسم گذاشته شده که آن « بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الَّرحیم» می باشد و خاصیت اسم اعظم، در ولایت امیرالمومنین(ع) است.

« الله» اسم جامع و بزرگ و با عظمت حضرت واجب الوجود، جلّ و علا می باشد.

اسم اعظم، در اسمی است که اول آن « الله» و آخر آن « هو» می باشد.

امیرالمومنین(ع) در تفسیر کلمه « الله» می فرمایند: «اللهُ اسمٌ مِن اَعظَمِ اسماءِ الله عَزَّ وَ جَلَّ لایَنبَغی یُسَمّی بِهِ غَیرُهُ»(29)

ترجمه: « الله» اسم اعظم الهی است که شایسته نیست احدی خود را به این نام بخواند.

خواص:

1- 100 مرتبه در هر روز موثر است در رفع تمام مشکلات زندگی.

2- 1001 مرتبه در یک مجلس موثر است در رفع مشکلات و خطرات بزرگ زندگی.

3- 66 مرتبه، هر روز بعد از نماز صبح جهت حل مشکلات. در مداومت بر این تعداد تاکید شده است.

4- جهت شفای مریض، 100 آیه از قرآن خوانده ( بسم الله الرحمن الرحیم یک آیه محسوب می شود) سپس 7 مرتبه « یا الله» گفته شود. حضرت امیرالمومنین(ع) می فرمایند اگر این دستور را به سنگ بخوانند سنگ باز می شود. مریضی که تمام اطباء او را جواب کرده اند شفا می گیرد؛ حتی اجل محتوم (30)چند روزی عقب می افتد.

رسول اکرم(ص) فرموده اند: کُلُّ امٍر ذی بالٍ لَم یُبدَأ فیهِ بِبِسمِ الله فَهُوَ أبتَرُ.

ترجمه: هر کاری که بنام خداوند شروع نشود ناقص و بی نتیجه خواهد ماند.(31)

بدین جهت فرموده اند هر کاری که بنام خداوند شروع نشود ناقص و بی نتیجه خواهد ماند.(32)

بدین جهت فرموده اند هر کاری را با نام خدا شروع کنید. نقل شده از بعض اهل باطن که هر کس روزی 100 مرتبه بگوید:«هُوَ اللهُ الذَّی لاالهَ الاّ هُوَ»(33) خدا او را از اهل یقین گرداند و به مقام اهل تحقیق و درجات ارباب توحیدش رساند.


پاورقی:

1- اعراف/ 179.

2- طه/ 8.

3 - بحارالانوار/ ج4/ ص187/ روایت 2/ باب 3.

4-همان/(بیان)

5- بحارالانوار/ ج4/ ص187/ روایت 2/ باب 3.

6- بحارالانوار/ ج53/ ص47/ روایت 20/ باب 29.

7- بحارالانوار/ ج25/ ص22/ روایت 38/ باب 1.

8- بحارالانوار/ ج7/ ص321/ روایت 16/ باب 16.

9- اصول کافی/ ج1/ ص 143 / باب 4.

10-جمعه/10

11- - بحارالانوار/ ج74/ ص257/ روایت 55/ باب 15.

12- بقره / 152

13- - بحارالانوار/ ج3/ ص22/ روایت 329.

14-اصول کافی، ج4، ص 455.

15- مائده/ 35.

16- بحارالانوار/ ج25 / ص 22/ روایت 38/ باب 1.

17- بحارالانوار/ ج100 / ص 409/ روایت 67/ باب 6.

18 - بحارالانوار/ ج102 / ص 249/ روایت 9/ باب 10.

19- احزاب/ 41.

20- بحارالانوار/ ج22 / ص 176/ باب 2.

21 - اعراف/ 205.

22- نحل/ 43 و: انبیا/7.

23 - بحارالانوار/ ج9 / ص 125/ باب 1.

24- رعد/ 28.

25 - بحارالانوار/ ج23 / ص 184/ روایت 47/ باب 9 و نیز بحارالانوار/ ج35 / ص 405/ روایت 29/ باب 20.

26- بحارالانوار/ ج23 / ص 185/ روایت 53/ باب 9.

27- ینبوع: سرچشمه

28- مستجمع : شامل؛ دربرگیرنده.

29- بحارالانوار/ ج92/ ص232/ روایت 4/ باب 29.

30 - یعنی مرگی که در تقدیر الهی، قطعی و جاری شده است.

31 - بحارالانوار/ ج76 / ص 305/ روایت 1/ باب 58.

32 - بحارالانوار/ ج4 / ص 194/ روایت 2

33 - حشر/ 22 و 23.

قسمت دوم

در این قسمت به بیان گوشه ای از معانی و خواص صفات «الرحمن» و «الرحیم» و «رب» و «مالک» و «احد» و «صمد» و «محیط» و «ولی» و «حیّ» و «قیوم» و «علی» و «عظیم»می پردازیم.

2- الرَّحمن ( بخشنده)

الرَّحمنُ مَعناهُ الواسِعُ الرَّحمَةِ عَلی عِبَادِهِ(1)

ذات مقدسی كه صاحب رحمت شامله(2) است بر بندگانش از مؤمن و كافر و روزی دهنده ایشان است؛ بلكه رحمت واسعه او همه موجودات را فرا گرفته. رحمان و رحیم هر یك صفت مشبهه برگرفته از رَحم هستند مانند علیم از عِلم الآ این كه دامنه معنا در رحمان بیشتر است. معنای رحمان، بخشش عام خداوند است، اما لفظش از اسماء خاصه حق است. یعنی هیچ موجودی جز خدا به این لفظ نامیده نمی شود مگر به اضافه عبد«الرحمن»(3). رحمان، اسم حق تعالی به اعتبار جمعیت اسمائی كه مبدأ انبعاث وجود بر حقایق جمیع مراتب امكانیه است(4) و رحیم اسم خاص است از جهت فیضان كمالات معنوی بر اهل ایمان(5).

فقط حقیقت محمدیه(ع) به اعتبار نبوت، مظهر« رحمن» است و به اعتبار ولایت كلیه، مظهر اسم « رحیم» و به اعتبار وحدت و جامعیت مقام ولایت و نبوت مظهر كامل اسم اعظم(6). در انبیا، حقیقت خاتمیه(7)و در اولیاء حقیقت ولویّه حضرت علی مرتضی و ائمه بعد از او(ع) مظهر تامه این نام هستند.

نقل شده،هر كس اسم « الرحمن» و « الرحیم» را بعد از هر نمازی 298 بخواند همه مردم او را دوست می دارند و از اهل تحقیق(8) گردد.

در خواص الاسماء و مفاتیح النّجاة مذكور است: اگر كسی بعد از هر نمازی 100 مرتبه اسم « الرحمن» را بخواند در همه حال، مورد لطف و عنایت خداوند قرار می گیرد.

3- الرَّحیم ( مهربان)

الرّحیم مَعناهُ اَنَّهُ رَحیمٌ بِالمُؤمنینَ و همچنان كه در كتاب شریف بحارالانوار است ذات مقدسی كه رحمت او مختص به مؤمنان است، در عاقبت امرشان(9). و كافران را از این رحمت، نصیبی نیست. لَقَولِهِ تَعالی وَ كانَ بِالمُومِنینَ رَحیماً (10) و به این اسم غیر خدا نیز نامیده می شود لیكن معنی آن خاص است چنانچه اشاره شد.

خواص:

برای برآمدن تمام حوائج دنیا و آخرت مداومت بر این اسم نافعست و هر كس این اسم را ورد خود قرار دهد سؤال نمی نماید از خداوند چیزی را مگر آن كه به او عطا می فرماید و اگر كسی در مهمی فرو مانده باشد چون بر این اسم مداومت نماید گشایش در كارش پیدا شود. عدد كبیر اسم « الرحیم» 258 مرتبه می باشد.


4- ربّ ( مربی – خالق)

الحَمدُ للهِ رَبَّ العالَمینَ (11) ترجمه: ستایش خدای را كه پروردگار جهانیان است.

رب به معنی خالق مطلق یعنی خداست. پدر و استاد و غیره تربیت كننده هستند و تربیت آنان باید زیر نظر یك مربی بزرگ كه مربی او هم خداست قرار داشته باشد.

خداوند متعال در قرآن مجید می فرماید: هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الأُمییّنَ رَسُولاً مِنهُم یَتلُوا عَلَیهِم آیاتِهِ وَ یُزَكّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَ الحِكمَةَ وَ ان كانُوا مِن قَبلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ(12)

ترجمه: اوست خدایی كه میان اعراب بی سواد، پیامبری بزرگوار از همان مردم برانگیخت تا بر آنان آیات وحی خدا را تلاوت كند و آنها را پاك سازد و شریعت و احكام كتاب سماوی و حكمت الهی بیاموزد؛ با آن كه پیش از این همه در ورطه جهالت و گمراهی بودند.

مربی از طرف خداوند، پیغمبر(ص) قرار داده شده و تربیت بعضی، تحت تربیت این مربی قرار دارد. اگر مظهریت برای ربوبیت قائل شویم(13)، محمد(ص) و آل محمد(ص) واجد این مقام می باشند كه در این صورت تمام ممكنات باید زیر نظر ایشان تربیت شوند.

خواص:

هنگام گرفتاری با توجه قلبی به ربوبیت باری تعالی با یك نفس اسم « یا رب» خوانده شود. ( به هر تعداد كه ممكن است.)
5- مالك ( دارا)
مالِكِ یَومِ الدّینِ ترجمه: پادشاه روز جزاست(14).

مالك به دو معنی آمده یكی پادشاه و صاحب اختیار؛ و دیگری مالك وَ هُوَ مالِكُ المُلكِ وَ المَلَكوتِ

ترجمه: یعنی ذات مقدسی كه حقیقتاً مالك تمامی عوالم موجوات است و مالكیتهای دیگران بر آفریده های او موقتی، مجازی و عاریتی است.

خواص:

فرموده اند جهت توانگری و دوام ملك و بزرگی و تسلط و خَدَم و حَشَم(15) و مالك شدن املاك و غیره مداومت نماید بر اسم «یا مالك» واگر كسی روز جمعه پیش از طلوع آفتاب 1000 مرتبه این اسم را بخواند تمام حوائج دنیا و آخرت او برآورده شود.

عدد كبیر این اسم 90 می باشد.

6- احد ( یگانه- بی همتا)

قُل هُوَ اللهُ اَحَدٌ بگو، او خدای یكتاست(16).

احد مربوط به ذات باری تعالی است كه نفی جزئیت می كند از ذات(17).

خواص:

1- برای راسخ و ثابت ماندن ایمان و اعتقادات صحیح در تمام مراتب زندگی در هر روز 13 مرتبه ذكر « یا احد» خوانده شود با توجه به حقیقت احدیت ذات باریتعالی.

2- جهت مغلوب نشدن در تمام مراتب و مراحل زندگی در یك مجلس، 1001 مرتبه « یا احد» خوانده شود.

3-برای كسب نورانیت از غذا، قبل از خوردن آن گفته شود:لا الهَ الاّ اللهُ احَداً صَمَداً لاحَولَ و لاقُوَّةَ الاّ بِاللهِ

4- برای رفع ترس از عذاب قبر و آخرت و ناراحتی های دنیوی، به شرط تعمد بر انجام ندادن اعمالی كه عقوبت بدنبال دارد، شب، هنگام خواب به پهلوی راست خوابیده، گونه راست را روی كف دست راست گذاشته و 101 مرتبه بگوید: لا الهَ الاّ اللهُ احَداً صَمَداً لاحَولَ و لاقُوَّةَ الاّ بِاللهِ

7- صمد( بی نیاز)

اللهُ الصَّمَدُ ترجمه: خدا بی نیاز و همه به او نیازمندیم(18).

این اسم، فقط یك بار در قرآن آمده و تعلق آن منحصر به ذات اقدس الهی است. امام باقر(ع) فرموده اند: صمد، بزرگی است كه بالاتر از وی، امر و نهی كننده ای نباشد(19).

خواص:

1- جهت رفع هر گرفتاری در هر روز 124 مرتبه ذكر « یا صمد» خوانده شود.

2- برای بستن دهان دشمن ذكر « الصمد» خوانده شود.( تعداد مشخصی ندارد).

8- محیط( در بر گیرنده)

واللهُ مُحیطٌ بِالكافِرینَ ترجمه : و خدا بر كافران احاطه دارد(20).

محیط به كسی اطلاق می شود كه بر تمام ممكنات( یعنی موجودات) احاطه دارد.

خواص:

1- هنگام طلب علم، برای توانایی فوق العاده پیدا كردن در یادگیری و حفظ دانش ( علمی كه ممنوعیت شرعی نداشته باشد) در هر روز 67 مرتبه ذكر « یا محیط» خوانده شود.


9-
ولی ( صاحب اختیار- یار- دوست- سرپرست)

اللهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا خدا یار اهل ایمان است(21).

ولایت، به معنی دوستی و محبت می باشد. خدا نسبت به اهل ایمان محبت دارد( محبت تشریعی)(22) و نیز به معنی یار می باشد، خدا یاری كننده اهل ایمان ( اهل بیت ع) است.

ولایت به معنی حكومت است و خداوند متعال بر تمام موجودات حكومت می كند لذا حكومت و ولایت مطلقه از آن خداست و مظهر ولایت، محمد(ص) و آل محمد(ص) و جانشینان بر حق آنان می باشند.

خواص:

1- برای جا گرفتن محبت خود و زیاد شدن آن در دل دیگری، مانند حضرت ولی عصر(عج)، در هر روز 46 مرتبه ذكر « یا ولی » خوانده شود.

2- برای مصون ماندن خانه در مقابل سیل، زلزله، دزد و بلایای دیگر اسم « یا ولی» را روی سطح داخلی ظرفی نوشته بعد داخل آن آب ریخته و در پای اركان خانه بریزند.

10- حی( همیشه زنده)

اللهُ لا الهَ الاّ هُوَ الحَیَّ القَیُّومُ ترجمه : به حقیقت، خداوند یكتاست كه جز او خدایی نیست و زنده و پاینده است(23).

حیات خداوند، ذاتی است. او زنده ای است ازلی و ابدی(24) و حیات موجودات زنده نیز قائم به اوست.

خواص:

1- برای شفای مریض 19 مرتبه « حیّ» كنار او خوانده شده و به او دمیده شود.

2- برای جلوگیری از مرگ فجاة ( مرگ ناگهانی) بعد از هر نماز واجب 18 مرتبه در سجده گفته شود «یا حیّ».

3- در گفتن ذكر « الحیّ» به تعداد 18 مرتبه بعد از نمازهای واجب تاكید شده است.

4- برای جلوگیری از مرگ سكته 18 مرتبه ذكر « یا حیّ» و یا « الحیّ» خوانده شود.

5- برای شفای بیماری كه دیگر امیدی به شفای او به وسیله اطبا نیست، 1001 مرتبه ذكر « یا حیّ» كنار ظرف آب با قصد شفای بیمار گفته شود؛ سپس از آن آب به پیشانی و گونه های مریض مالیده و كمی هم به او بنوشانند.

6- جهت رفع اندوه دل در یك مجلس 1001 مرتبه « یا حیّ» خوانده شود.

7- برای طولانی شدن عمر اسم « حیّ» روی نگین انگشتری حك شود و همراه داشته باشد.

11- قیّوم ( همیشگی و پاینده)

اللهُ لا الهَ الاّ هُوَ الحَیُّ القَیُِومُ ترجمه: الله، خدای یكتایی است كه جز او خدایی نیست و او زنده و پاینده است(25).

قیوم به وجودی اطلاق می شود كه قائم به ذات است. تمام موجودات حتی وجود مقدس حضرت مهدی(عج) قائم به غیر هستند ، اما ذات حضرت احدیت قائم به ذات است و قیومیت، منحصر به ذات اقدس احدیت می باشد.

خواص:

1- برای رفع مشكلی كه از هیچ طریق حل نشده 156 مرتبه ذكر « یا قیوم» خوانده شود.

2- برای رفع موانع دنیوی و اخروی 1001 مرتبه گفته شود: «یا حَیُّ یا قَیُّومُ یا لا اله الاّ اللهُ مُحمَّد رَسُولَ اللهِ عَلِیُّ وَلِیُّ اللهِ

3- برای جلوگیری از مشكلات، بر گفتن ذكر یا حَیُّ یا قَیّومُ به تعداد 19 مرتبه بعد از نمازهای واجب تاكید شده است.

12- علیّ( بلند مرتبه)

... وَ هُوَ العَلی العظیم ترجمه: و او توانا و بالا و برتر و با عظمت است(26).

علی به كسی اطلاق می شود كه از نظر مرتبه و مقام از همه بالا و برتر است و در این مرتبه قاهر و محیط بر تمام ممكنات است.

خواص:

1- برای ادای دین و قرض و جلوگیری از فقر 110 مرتبه « یا علیّ » خوانده شود.

2- برای رفع بیماری وسواس، دست را روی سینه كشیده و بگوید: «بَسمِ اللهِ وَ بِاللهِ محمّد رَسُولُ اللهِ لاحَولَ وَ لاقُوَّةَ الاّ بِاللهِ العَلِیِّ العَظیمَ امحِ عنِّی ما أجِدُ ( این عمل را 3 بار تكرار نماید.)

3- برای غنی شدن از نظر مادی برای همیشه اسم « علی » روی نگین انگشتری حك شود و همراه داشته باشد.

13- عظیم ( بسیار بزرگ)

وَ هُوَ العَلِیُّ العَظیمُ ترجمه : و اوست خدای بلند مرتبه با عظمت و بزرگ(27).

منظور از « عظیم» در معنی بزرگ، بزرگی نسب نیست، بلكه منظور، غیرقابل وصول و درك بودن است.

خواص:

1- برای نجات فوری از قرض سنگین 1002 مرتبه خوانده شود: سُبحانَ اللهِ وَ بِحَمدِه ِ سُبحانَ الله العَظیمُ

2- برای وسعت رزق و روزی، 100 مرتبه گفته شود: سُبحانَ اللهِ وَ بِحَمدِهِ سُبحانَ اللهِ العَظیمُ



برای رفتن به قسمت 3 اینجا را کلیک کنید


پاورقی

1-بحارالانوار/ ج4 / ص 194/ روایت 2/ باب 3. ( بیان)

2 - بخشش فراگیر.

3 - نامیدن افراد به رحمان و رحیم و امثال آن محل اشكال است و ایراد دارد. اما نامیدن آنها به عبدالرحمان و عبدالرحیم و امثال آن نه تنها ایرادی ندارد كه پسندیده نیز می باشد.

4 - رحمان، نام خداوند بلند مرتبه است به اعتبار شامل بودن آن بر نامهای خداوند متعال كه آغازگه هستی و هستی بخش جملگی موجودات و ممكن الوجودهاست.

5 - و رحیم، نام خاصه خداوند است از جهت بارش كمالات خاص باطنی بر اهل ایمان واقعی.

6 - یعنی: تنها حقیقت مقام حضرت محمد(ع)، از جهت احراز مقام پیامبری كه رحمت عام و فراگیر خداوند است، مظهر حقیقی اسم رحمان است و نیز این مقام، به جهت شامل بودن مقام ولایت، كه مقام خاصه ای است، مظهر نام رحیم خداوند است و از جهت یكتا بودن و حاوی مقام ولایت و نبوت بودن، توأمان، مظهر اسم اعظم خدا كه واجد نامهای عامه و خاصه خداست، می باشد.

7- یعنی: حقیقت وجودی حضرت پیامبر در عوالم ربوبی.

8 - یعنی: كسانی كه در ایمان به باور حقیقی و اعتقاد واقعی دست یافته اند.

9 - بحارالانوار/ ج4/ ص 194/ روایت 2/ باب 3 ( بیان) .

10- احزاب/43.

11- فاتحه الكتاب/1.

12- جمعه/2.

13- یعنی اگر برای مقام ربوبیت خداوند، معتقد به وجود مظاهری در این عالم باشیم ...

14- فاتحة الكتاب/4.

15- خدمتگزاران و قراولان و پیشروان، كنایه از بزرگی و قدرتمندی.

16- اخلاص/ 1.

17- آنگاه كه بگوییم واحد( یكی)، پس از واحد می توان دو و سه و سایر اعداد را هم آورد و مقام و احدیت دارای مشابه است. واحدیت، ثنویت و ... اما آنگاه كه بگوییم احد( یكتا و بیچون)، دیگر برای وجود یكتا و بی مانند نمی توان و مثل و شبیه آورد. لذا مقام احدیت خداوند، شائبه هر گونه جزء و شبیه و قسم را دور می كند و ذات خدا را بی شریك و بی مانند می نمایاند.

18- اخلاص/ 2.

19- بحارالانوار/ ج3/ ص 223/ روایت 12/ باب 6.

20- بقره/ 19

21- بقره/ 257.

22- عنی محبتی كه جلوه آن در راهنمایی ایشان توسط خداوند به واسطه دین الهی بروز می یابد.

23- بقره/ 255.

24- همیشه بوده و همواره خواهد بود.

25- بقره/ 255. یعنی تنها وجودی كه وجودش به خودش متكی است، خداوند است و وجود هر چیز جز ذات خداوند، متكی به اراده و وجود خداوند متعال است.

26- بقره / 255

27- بقره /255

منبع:تبیان(کلیک کنید)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
التماس دعا

حضور «حاج قاسم سلیمانی» در خط مقدم نبرد با داعش + عکس

حضور «حاج قاسم سلیمانی» در خط مقدم نبرد با داعش

به گزارش آفتاب ری؛ طی ساعات گذشته تصویری از سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس در فضای مجازی منتشر شده است که ادعا شده در آمرلی عراق گرفته شده و گفته میشود وی در عملیات شکستن محاصره آمرلی و نبرد علیه داعش شخصا حضور داشته است .

همچنین یک رسانه غربی در گزارشی به نقش ایران در شکستن محاصره آمرلی و همکاری گروهی مبارزان کرد، ارتش عراق و ایران برای رسیدن به این پیروزی و نقش تهران در کمک رسانی به انجام عملیات علیه نیروهای داعش اشاره می کند.


این رسانه غربی در ادامه با اشاره به راهنمایی مشاوران ایرانی به پلیس عراق نوشت ایرانی ها به نیروهای عراقی برای چگونگی مقابله با نیروهای داعش کمک می کنند و بدون کمک گردان های اهل الحق پیروزی پیشمرگه در جلوگیری از پیشبرد داعش به سوی مناطق اطراف اربیل دشوار بود.خبرنگار رویترز در ادامه با اشاره به نفوذ ایران در سلیمان بیک می نویسد که ایرانی ها سلیمان بیک را آزاد کردند که بدون حمایت ایران آمرلی آزاد نمی شد.همچنین یکی از نیروهای پیشمرگه در سلیمان بیک که خواست نامش فاش نشود، گفت بخشی از این عملیات از سوی ایرانیان انجام شد، آنها تسلیحات ما را تامین کرده و برای انجام عملیات برنامه ریزی کرده و نیروهای امنیتی و ارتش عراق را تعلیم دادند.
منبع:فردا

از شما هموطنان عزیز برای سلامتی ایرانیها و عراقیها کلا مسلمانان و انسانهای بی گناه التماس دعا داریم
برای سلامتی و پیروزی مسلمانان در آینده ی نزدیک صلواتی بفرستید
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

التماس دعا

محل دقیق شهادت حضرت علی(ع)

محل دقیق شهادت حضرت علی(ع)


محل شهادت حضرت علی(ع)


محراب مسجد کوفه،محل ضربت خوردن “حضرت علی(ع) ” در هنگام نماز می‌باشد. حضرت علی(ع) در ۱۹ماه مبارک رمضان در محراب مسجد کوفه زخمی شدند و در ۲۱ ماه مبارک رمضان به شهادت رسیدند.(بقیه در ادامه مطلب)

محل دقیق شهادت حضرت علی(ع)

محراب مسجد کوفه،محل ضربت خوردن “حضرت علی(ع) ” در هنگام نماز می‌باشد.حضرت علی(ع) در ۱۹ماه مبارک رمضان در محراب مسجد کوفه زخمی شدند و در ۲۱ ماه مبارک رمضان به شهادت رسیدند.



برای روشن شدن محل دقیق شهادت حضرت امیرمؤمنان علی(ع) نگاهی کوتاه به برخی از منابع تشیع و تسنّن میافکنیم و به زوایای آن واقعه دردناک و تأسف‏بار به نظاره مینشینیم... امامت - محل دقیق شهادت حضرت علی(ع) نخست به خلاصه داستان شهادت آن حضرت اشاره میشود و سپس نگاهی به متون برخی از منابع شیعه و اهل سنت خواهیم داشت/
امیرمؤمنان(ع) در سحرگاه شب نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجرت، طبق معمول برای اقامه نماز جماعت صبح از خانه به مسجد کوفه روانه شد. آن شب باز کردن درِ خانه که از چوب خرما بود برای آن حضرت دشوار گردید، آن بزرگوار در را از جای بیرون آورد و کنار گذاشت و این شعر را خواند:
اُشْدُدُ حَیاز یَمکَ لِلْمَوْتِ فَاِنَّ الْمَوْتَ لاقیکاوَ لا تَجْزَعْ مِنَ الْمَوْتِ اِذا حَلَّ بِوادیکا
کمربند و سینه خود را برای مرگ ببند، زیرا مرگ تو را دیدار خواهد کرد، و از مرگ اندوهناک مباش و بی تابی مکن در وقتی که در خانه تو فرود میآید.
آن گاه به سوی مسجد حرکت کرد. اول دو رکعت نماز خواند و سپس بالای بام رفت تا اذان بگوید. با صدای بلند اذان گفت که صدایش به گوش تمام ساکنان کوفه میرسید، سپس از بام پایین آمد و به محراب رفت و مشغول نماز نافله صبح شد، وقتی که خواست سر از سجده اولِ رکعتِ اول بردارد، در آن تاریکی، ابن ملجم آن چنان شمشیر بر فرق مقدس آن حضرت زد، که فرق سر آن بزرگوار تا نزدیکی پیشانی شکافته شد. امام علی(ع) در این هنگام گفت: «بِسْمِ الله وَ بِالله وَ عَلی مِلَِّْ رَسُول الله فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبه »، به نام خدای و برای خدا و بر دین رسول خدا، به خدای کعبه سوگند رستگار شدم». سپس مقداری از خاک محراب را برداشت و روی زخم سرش پاشید و این آیه را خواند: (مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارًَْ اُخْری)، ما شما را از خاک آفریدیم و در آن باز میگردانیم و از آن نیز بار دیگر شما را بیرون میآوریم/
در این لحظه جبرئیل بین زمین و آسمان فریاد زد: «تَهَدَّمَتْ وَ الله اَرْککانُ الْهُدی، وَانْطَمَسَتْ اَعْلامُ التُّقی وَانْفَصَمَتْ الْعُرْوَِْ الْوُثْقی، قُتِلَ ابْنُ عَمِّ الْمُصْطَفی، قُتِلَ عَلِیُّ الْمُرْتَضی، قَتَلَهُ اَشْقَی الاْ َشْقیأِ»، سوگند به خدا استوانه‏های هدایت، ویران شد، و نشانه‏های بزرگ تقوی تاریک گردید، و دستگیره محکم ایمان شکسته شد، پسر عموی مصطفی(ص) کشته شد، علی مرتضی کشته شد، او را شقیترین اشقیا کشت.{1}
و اما مکان و زمان شهادت در برخی از منابع شیعی و اهل سنت:
1. مرحوم علامه مجلسی؛ با نقل حدیثی از امام علی بن موسی الرضا(ع) مینویسد: هنگامی که ابن ملجم - لعنْ الله علیه - بر سر مبارک علی(ع) ضربت شمشیر را میخواست وارد سازد با خود همدستی داشت که ضربت او به دیوار برخورد کرد اما ابن‏ملجم در حالی که علی(ع) در سجده بود، ضربتی بر فرق مبارک آن حضرت وارد ساخت.{2}
2. سید بن طاووس در کتاب «مصباح الزائر» در ضمن نقل زیارت جامعه ائمه المؤمنین(ع) به نقل از ائمه معصومین(علیهم السلام) مینویسد: «و انتم بین صریع فی المحراب قد فلق السیف هامته»;{3} و بعضی از شما اهل بیت(علیهم السلام) در محراب عبادت به زمین افتاده در حالی که شمشیر زهرآلود فرق مبارکش را شکافته است. و این دلیل دیگری است که امیر مؤمنان علی(ع) در محراب عبادت به شهادت رسیده است/
3. «ابن قتیبه دینوری» از مورخین شهیر اهل سنت در کتاب معروف الامامْ و السیاسْ، حادثه شهادت امیرمؤمنان علی(ع) را چنین گزارش کرده است: در صبح روز جمعه که ده روز از ماه رمضان، در سال چهلم هجرت باقی مانده بود، علی(ع) از منزل خود برای اقامه نماز وارد مسجد شد و هنگامی که در محراب عبادت نماز را شروع کرد ابن‏ملجم بر او حمله کرد و در حالی که گفت: الحکم لله لا لک یا علی! با ضرتب شمشیر فرق مبارک علی را شکافت و علی(ع) گفت: «فزت و رب الکعبه».{4}
4. دانشمند معروف اهل تسنن «سبط بن جوزی» مینویسد: هنگامی که حضرت علی(ع) در محراب عبادت قرار گرفت چند نفر به او حمله ‏ور شدند و ابن‏ملجم ضربتی بر آن حضرت فرود آورد و بلافاصله با همراهانش گریختند.{5}
5. محمد بن جریر طبری در تاریخ خود کیفیت شهادت امام علی(ع) را به نقل از محمد حنفیه{6} چنین گزارش کرده است: آن شب من در مسجد بودم و عده‏ای دیگر نیز در مسجد بیتوته کرده و مشغول عبادت بودند. نزدیک صبح امیر مؤمنان علی(ع) وارد مسجد شد و با صدای بلند فرمود: ایُّها الناس، الصلاْ، الصلاْ متوجه نشدم که آیا آن حضرت بعد از عبور از درگاه مسجد این کلمات را گفت یا قبل از آن. ناگهان چشمم به برق شمشیری افتاد و در آن لحظه شنیدم که یکی میگفت: الحکم لله یا علی لا لک و لا لاصحابک، شمشیری را دیدم و بار دوم همان ضربت بر امام(ع) وارد آمد. علی(ع) فرمود: نگذارید مرد قاتل فرار کند جمعیت حاضر در مسجد ضارب را احاطه کردند.{7}
6. «ابوالحسن مسعودی» مورخ نامدار اهل سنت در قرن سوم هجری نیز در مروج الذهب مینویسد: ابن ملجم با همدستان خود در مقابل دری که علی از آن جا وارد مسجد میشد مخفی شدند، علی(ع) هر روز هنگام اذان صبح میآمد و مردم را برای نماز بیدار میکرد ابن ملجم بر اشعث که در مسجد بود گذر کرد و اشعث به او گفت: صبح تو را رسوا کرد. حجر بن عدی که این سخن را شنید گفت: ای اعور! او را به کشتن دادی خدا تو را بکشد. در این لحظه علی(ع) وارد مسجد شده و ندا میداد: ای مردم برای نماز آماده شوید. ابن‏ملجم و یارانش به او حمله کرده و میگفتند: «الحکم لله لا لک»، ابن ملجم با شمشیر ضربتی بر پیشانی آن حضرت زد.{8}
7. سید نعمت الله جزایری از محدثین قرن دوازدهم هجری در کتاب قصص الانبیأ خود روایتی را از پیامبر اکرم(ص) نقل میکند که دلالت روشنی بر شهادت علی(ع) در محراب عبادت دارد. او میگوید: روزی رسول الله(ص) به علی(ع) فرمود: «یا علی صبر تو چگونه خواهد بود آن روزی که فرق تو شکافته شده و محاسنت از خون سرت رنگین شود در حالی که تو در محراب عبادت سجده کرده‏ای؟! علی(ع) فرمود: یا رسول الله! آن جا مقام شکر است نه مقام صبر.{9} از متون تاریخی فوق که از منابع معتبر اهل سنت و شیعه میباشند چنین برمیآید که محل شهادت علی(ع) محراب عبادت و در حال نماز در مسجد کوفه بوده است/ [1].فروغ ولایت، ص 697؛ منتهی الاَّمال، ج 1، ص 174؛ انوار البهیه، ص 61/
[2].بحارالانوار، ج 42، ص 5 - 2 - 6 - 2/
[3].بحارالانوار، ج 99، ص 165/
[4].الامامْ و السیاسْ، ج 1، ص 160/
[5].تذکرْ الخواص، ص 177/
[6].تاریخ طبری، ج 3، ص 157/
[7].این شخص در سایر منابع محمد حنیف ثبت شده و ظاهراً غیر از محمد حنفیه فرزند آن حضرت میباشد/
[8].مروج الذهب، ج 2، ص 412/
[9].القصص الجزائری، ص 351/
امامت - همشهری آنلاین
ویرایش وتلخیص:آکاایران
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

تا به حال فکر کردیم که...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم



روزگاری در سرزمینـم یــواشکی ساکشان را می بستنــد ،

یواشـکی شناسنـامه هایشان را دست کاری میکردنــد تا با زیـاد کردن

سنشان بـه جبــهه برونــد ،


در جبـهه یـواشکی سنــگر را ترک می کردنــد بــرای نمـاز شب

و یواشکی گمنــام شهیــد می شدنــد ! •

ولی امروز. . .

و امـروز یـواشکـی در افـکـارمـان نـفـوذ کـردنـد، یواشکـی روشن فـکر

نمايان کردند، یـواشکـی مـرا بـی غـیـرت و تـو را بـی حـجـاب کـردنـد،

و امـروز تـو چـه بـا غـرور روسـری از سـر بـرمـیـداری و حـراج مـیـکـنـی

زیـبایـیـت را بـه اسـم آزادی و مـن چـه با افـتـخار

زیـرش کـامـنـت مـی گـذارم: سـپـاس بـانـو !!!




اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

آیت الله بهجت(ره)+رقت قلب همیشگی


آن رقت قلب همیشگی

یکی از اطرافیان بچه ی شان از جایی پرتاب شده بود و توی کما بود. زنگ زده بودند برای التماس دعا آقا آن رقت قلب همیشگی را که وقتی کسی التماس دعا می گفت پیدا نکرده بود...(بقیه در ادامه مطلب)


آن رقت قلب همیشگی

یکی از اطرافیان بچه ی شان از جایی پرتاب شده بود و توی کما بود. زنگ زده بودند برای التماس دعا آقا آن رقت قلب همیشگی را که وقتی کسی التماس دعا می گفت پیدا نکرده بود یکی از اهل خانه پرسیده بود جریان چیست؟ گفته بود وقتی اجل کسی حتمی است کاری نمی شود کرد اینها از ما شاکی باشند بهتر است تا این که از خدا شاکی باشند در عوض ما دعا می کنیم خدا به بهترین نحو برایشان جبران کند

آیت الله بهجت را می گویم

==========================================

کارهای شخصی اش را به هیچ وجه به کسی نمی گفت

کارهای شخصی اش را به هیچ وجه به کسی نمی گفت مثلأ می آمد پایین می دید که دندان هایش را جا گذاشته برمی گشت بالا دندان ها را برمی داشت یا دنبال عصایش که می خواست بگردد به هیچ کس نمی گفت

آیت الله بهجت را می گویم

==========================================

مشهد که می رفتند

مشهد که می رفتند خیلی مقید بود توی نگهداری از بچه ها کمک کند تا عروسشان هم به زیارت برسد. می گفت بچه ها را بگذارید پیش من . وسایل و خوراکی هایشان را هم بگذارید و خودتان بروید زیارت. از حرم که برمی گشتند می دیدند آقا بچه را بغل کرده تا آرام باشد یا خوابانده و همین طوری توی بغلش راه می برد که بیدار نشود و در حال ذکر و عبادت خودش است...

آیت الله بهجت را می گویم

=========================================

مقید بود تولد افراد را بهشان تبریک می گفت

بعضأ به بچه ها هم هدیه می داد . به عروسشان هم همین طور. روز تولدش که می شد می گفت غذای کافی درست کنید و فقرا و همسایه ها را اطعام کنید.

آیت الله بهجت را می گویم

=========================================

آن وقت ها که بچه ی کوچک داشتند

به خانمش گفته بود فقط مراقب بچه ها باش لازم نیست به خاطر من مطبخ بروی یک آب ساده هم که توی هاون بکوبی با هم می خوریم

آیت الله بهجت را می گویم

=========================================

جویای حال گرفتاران

امان از آن روزی که برای گرفتاری یک کسی یا شفای مریضی به آقا التماس دعا می گفتند یک ریز آقا باید حال آن شخص را می پرسید ببیند گرفتاری اش برطرف شده یا نه تا خبر برطرف شدن گرفتاری را هم نمی شنید دست بردار نبود باید مواظب بودند وقتی التماس دعا می گویند یک جوری بگویند که آقا بو نبرد که آن گرفتاری چه بوده

آیت الله بهجت را می گویم

========================================

یکی از مرغ ها مریض شده بود

خیلی حالش بد بود اهل خانه چندان موافق نبودند که مرغ ها از قفس بیرون بیایند

خب کثیف کاری می شد آقا هر روز مرغ مریض را یک ساعتی از قفس بیرون می آورد و خودش بالای سرش می ماند و مراقب بود می گفت خب حیوان باید قدم بزند که حال و هوایش عوض شود و "بهبود" پیدا کند یک ماهی بود که حیوان کاملا حالش خوب شده بود... فردای عصری که آقا رحلت کرد دیده بودند که حیوان هم مرده...

آیت الله بهجت را می گویم

=========================================

مقید بود مرغ و خروس توی خانه داشته باشند

و هم مقید بود رسیدگی به مرغ و خروس ها را خودش تنهایی انجام دهد

صبح از مسجد که برمی گشت اول آب و دانه ی مرغ و خروس ها را می داد و قفسشان را مرتب می کرد خودش پوست خیارها و غذاهای مانده را از توی خانه جمع می کرد می آورد برای حیوان ها بعد ظرفی را که با آن غذا آورده بود توی حوض می شست می آورد داخل خانه یک بار هم اول شب به مرغ و خروس ها سر می زد یک بار هم بعد از عبادت یک ساعته ی سرشب هایش یک بار هم موقع خواب که روی قفس را با پتوی مخصوصشان می پوشاند می گفت سرما می خورند

آیت الله بهجت را می گویم

=========================================

بچه توی حیاط بازی می کرد

هی دور و بر درخت انار می پلکید آقا هی می گفت از دور و بر آن درخت بیا این طرف بازی کن فعلا دور و بر آن درخت نباش بچه گوش نمی کرد تا این که زنبور دستش را نیش زد

آیت الله بهجت را می گویم

========================================

رفته بودند آقا برایشان خطبه ی عقد بخواند

آقا خطبه را که خوانده بود به عروس و داماد گفته بود حالا یک سفارش به عروس خانم دارم یک سفارش هم به آقا داماد منتها وقتی سفارش عروس خانم را می گویم آقا داماد باید گوشش را بگیرد و نشنود وقتی هم سفارش آقا داماد را می گویم عروس خانم باید گوشش را بگیرد و نشنود حالا کدامتان اول دست روی گوشش می گذارد؟... بعد گفته بود شوخی کردم. نمی خواهد دست توی گوشتان فرو کنید. اما هر کدامتان بدانید که نباید به سفارش آن یکی کاری داشته باشید.. منظور آقا این بود که عروس و داماد نباید یک سره توی روی هم در بیایند و بگویند چرا به سفارش آقا عمل نکردی... هر کس باید به فکر سفارش خودش و وظیفه ی خودش باشد...

عاقد آیت الله بهجت (ره) بود

داماد هم علیرضا پناهیان بود

========================================

دختر بچه پرتقال دلش خواسته بود

مادرش گفته بود توی این فصل پرتقال از کجا پیدا کنیم؟ بعد از چند دقیقه دختر بچه با یک پرتقال وارد اتاق شده بود هیچ کس نمی دانست این پرتقال را کی دست او داده آقا فرموده بود این بچه توی حرم دلش پرتقال خواسته بود حالا با قاعده به او پرتقال داده اند منظور آقا این بود که توی حرم هرچیزی که واقعا دلت بخواهد با قاعده می آورند بهت می دهند "با قاعده" یکی از آن تکیه کلام های شیرین آقا بود

آیت الله بهجت را می گویم

========================================

بچه ها را که حرم می برید

می گفت بچه ها را که حرم می برید حتما خوراکی دستشان بدهید که توی حرم بخورند...

آیت الله بهجت را می گویم

=========================================

بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه

اگر ناراحتی یا غم و غصه ای توی صورت کسی می دید حتی پیش آمده بود که نمازش را نمی بست تا یک جوری آن ناراحتی رابرطرف کند و صورت آن شخص را خوشحال ببیند آن وقت نمازش را می بست می گفت آدم اگر یک نفر را خوشحال کند همان موقع خدا یک ملک خلق می کند که او را از بلاها مصون نگه دارد

آیت الله بهجت را می گویم


برگرفته از وبلاگ ساکنان آسمان

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
التماس دعا

پرچم گروه تکفیری داعش در دستان فلسطینی ها؟؟؟!!!

در عکس زیر مشاهده می کنید که دو عضو داعش در فلسطین توسط جنگده های رژیم صهیونیستی به هلاکت می رسند بعد بقیه فلسطینیا نام شهید بر انها گذاشته و با پرچم داعش که در دست دارند انها را تدفین می کنند من واقعا موندم این شهروندان فلسطینی داعش رو قبول دارند که اینطور افتخارانه پرچم داعش رو در دست می گیرند من که این همه طرفدار فلسطین بودم با کاری که کردند واقعا دیگه از فلسطین بدم اومد فقط میگم متاسفم برای بعضی از فلسطینی ها که در این مراسم پرچم داعش رو به اهتزاز در آوردند کاش عوض اون بچه ها و مادران فلسطینی اینا می مردند تا چنین غلطی نکنند این افراد فکر نکنند که مردم ایران اینها را دوست دارند مردم ایران فقط به خاطر بچه ها و کسانی که واقعا مسلمان هستند به خیابانها آمدند و آز آنها حمایت کردند

فلسطینی ها از داعش چه دیده اند و خوششان آمده و پرچم داعش رو با افتخار حمل کرده اند با اینکه خودشان برای دفاع نیازمند کشور هایی همچون ایران هستند مگر سر بریدن های داعش در سوریه و عراق و جنایات آنها را ندیده اند کاش اصلا کسانی که این پرچمها را برداشته اند اصلا فلسطینی نباشند در غیر این صورت فلسطین جواب کمک های ایران را به این شکل باید بدهد؟؟؟

فلسطینی ها باید پاسخگو باشند؟؟؟!!!

البته این احتمال هم وجود دارد که کار دشمنان اسلام باشد تا حمایت جهان اسلام

از فلسطین را کمرنگ کنند!

فلسطین و داعش

این هم عکس دو عضو داعش

12345678
9
10
last