شما در حال مشاهده نسخه موبایل وبلاگ

کاش این جمعه بیایی

هستید، برای مشاهده نسخه اصلی [اینجا] کلیک کنید.

زندگی نامه امام عسکری(ع)

امام حسن عسکری(ع)

حضرت امام حسن عسکری (ع )
امام حسن عسکری (ع ) در سال 232 هجری در مدينه چشم به جهان گشود . مادر والا گهرش سوسن يا سليل زنی لايق و صاحب فضيلت و در پرورش فرزند نهايت مراقبت راداشت ، تا حجت حق را آن چنان که شايسته است پرورش دهد . اين زن پرهيزگار در سفری که امام عسکری (ع ) به سامرا کرد همراه امام بود و در سامرا از دنيا رحلت کرد . کنيه آن حضرت ابامحمد بود (ادامه مطلب)

امام حسن عسکری(ع)


حضرت امام حسن عسکری (ع )

امام حسن عسکری (ع ) در سال 232 هجری در مدينه چشم به جهان گشود . مادر والا گهرش سوسن يا سليل زنی لايق و صاحب فضيلت و در پرورش فرزند نهايت مراقبت راداشت ، تا حجت حق را آن چنان که شايسته است پرورش دهد . اين زن پرهيزگار در سفری که امام عسکری (ع ) به سامرا کرد همراه امام بود و در سامرا از دنيا رحلت کرد . کنيه آن حضرت ابامحمد بود (ادامه مطلب)

صورت و سيرت امام حسن عسکری (ع )
امام يازدهم صورتی گندمگون و بدنی در حد اعتدال داشت . ابروهای سياه کمانی ، چشمانی درشت و پيشانی گشاده داشت . دندانها درشت و بسيار سفيد بود . خالی بر گونه راست داشت . امام حسن عسکری (ع ) بيانی شيرين و جذاب و شخصيتی الهی باشکوه و وقار و مفسری بي نظير برای قرآن مجيد بود . راه مستقيم عترت و شيوه صحيح تفسير قرآن را به مردم و به ويژه برای اصحاب بزرگوارش - در ايام عمر کوتاه خود - روشن کرد .

دوران امامت
به طور کلی دوران عمر 29ساله امام حسن عسکری (ع ) به سه دوره تقسيم مي گردد : دوره اول 13سال است که زندگی آن حضرت در مدينه گذشت . دوره دوم 10سال در سامرا قبل از امامت . دوره سوم نزديک 6 سال امامت آن حضرت مي باشد . دوره امامت حضرت عسکری (ع ) با قدرت ظاهری بنی عباس رو در روی بود . خلفايی که به تقليد هارون در نشان دادن نيروی خود بلندپروازيهايی داشتند . امام حسن عسکری (ع ) از شش سال دوران اقامتش ، سه سال را در زندان گذرانيد . زندانبان آن حضرت صالح بن وصيف دو غلام ستمکار را بر امام گماشته بود ، تا بتواند آن حضرت را - به وسيله آن دو غلام - آزار بيشتری دهد ، اما آن دو غلام که خود از نزديک ناظر حال و حرکات امام بودند تحت تأثير آن امام بزرگوار قرار گرفته به صلاح و خوش رفتاری گراييده بودند . وقتی از اين غلامان جويای حال امام شدند ، مي گفتند اين زندانی روزها روزه دار است و شبها تا بامداد به عبادت و راز و نياز با معبود خود سرگرم است و با کسی سخن نمي گويد . عبيدالله خاقان وزير معتمد عباسی با همه غروری که داشت وقتی با حضرت عسکری ملاقات مي کرد به احترام آن حضرت برمي خاست ، و آن حضرت را بر مسند خود مي نشانيد . پيوسته مي گفت : در سامره کسی را مانند آن حضرت نديده ام ، وی زاهدترين و داناترين مردم روزگار است . پسر عبيدالله خاقان مي گفت : من پيوسته احوال آن حضرت را از مردم مي پرسيدم . مردم را نسبت به او متواضع مي يافتم . مي ديدم همه مردم به بزرگواريش معترفند و دوستدار او مي باشند . با آنکه امام (ع ) جز با خواص شيعيان خود آميزش نمي فرمود ، دستگاه خلافت عباسی برای حفظ آرامش خلافت خود بيشتر اوقات ، آن حضرت را زندانی و ممنوع از معاشرت داشت . " از جمله مسائل روزگار امام حسن عسکری (ع ) يکی نيز اين بود که از طرف خلافت وقت ، اموال و اوقات شيعه ، به دست کسانی سپرده مي شد که دشمن آل محمد (ص ) و جريانهای شيعی بودند ، تا بدين گونه بنيه مالی نهضت تقويت نشود . چنانکه نوشته اند که احمد بن عبيدالله بن خاقان از جانب خلفا ، والی اوقاف و صدقات بود در قم ، و او نسبت به اهل بيت رسالت ، نهايت مرتبه عداوت را داشت " . " نيز اصحاب امام حسن عسکری ، متفرق بودند و امکان تمرکز برای آنان نبود ، کسانی چون ابوعلی احمد بن اسحاق اشعری در قم و ابوسهل اسماعيل نوبختی در بغداد مي زيستند ، فشار و مراقبتی که دستگاه خلافت عباسی ، پس از شهادت حضرت رضا (ع ) معمول داشت ، چنان دامن گسترده بود که جناح مقابل را با سخت ترين نوع درگيری واداشته بود . اين جناح نيز طبق ايمان به حق و دعوت به اصول عدالت کلی ، اين همه سختی را تحمل مي کرد ، و لحظه ای از حراست ( و نگهبانی ) موضع غفلت نمي کرد " . اينکه گفتيم : حضرت هادی (ع ) و حضرت امام حسن عسکری (ع ) هم از سوی دستگاه خلافت تحت مراقبت شديد و ممنوع از ملاقات با مردم بودند و هم امامان بزرگوار ما - جز با ياران خاص و کسانی که برای حل مشکلات زندگی مادی و دينی خود به آنها مراجعه مي نمودند - کمتر معاشرت مي کردند به جهت آن بود که دوران غيبت حضرت مهدی (ع ) نزديک بود ، و مردم مي بايست کم کم بدان خو گيرند ، و جهت سياسی و حل مشکلات خود را از اصحاب خاص که پرچمداران مرزهای مذهبی بودند بخواهند ، و پيش آمدن دوران غيبت در نظر آنان عجيب نيايد . باری ، امام حسن عسکری (ع ) بيش از 29سال عمر نکرد ولی در مدت شش سال امامت و رياست روحانی اسلامی ، آثار مهمی از تفسير قرآن و نشر احکام و بيان مسائل فقهی و جهت دادن به حرکت انقلابی شيعيانی که از راههای دور برای کسب فيض به محضر امام (ع ) مي رسيدند بر جای گذاشت . در زمان امام يازدهم تعليمات عاليه قرآنی و نشر احکام الهی و مناظرات کلامی جنبش علمی خاصی را تجديد کرد ، و فرهنگ شيعی - که تا آن زمان شناخته شده بود - در رشته های ديگر نيز مانند فلسفه و کلام باعث ظهور مردان بزرگی چون يعقوب بن اسحاق کندی ، که خود معاصر امام حسن عسکری بود و تحت تعليمات آن امام ، گرديد . در قدرت علمی امام (ع ) - که از سرچشمه زلال ولايت و اهل بيت عصمت مايه گرفته بود - نکته ها گفته اند . از جمله : همين يعقوب بن اسحاق کندی فيلسوف بزرگ عرب که دانشمند معروف ايرانی ابونصر فارابی شاگرد مکتب وی بوده است ، در مناظره با آن حضرت درمانده گشت و کتابی را که بر رد قرآن نوشته بود سوزانيد و بعدها از دوستداران و در صف پيروان آن حضرت درآمد .

شهادت امام حسن عسکری (ع )
شهادت آن حضرت را روز جمعه هشتم ماه ربيع الاول سال 260هجری نوشته اند . در کيفيت وفات آن امام بزرگوار آمده است : فرزند عبيدالله بن خاقان گويد روزی برای پدرم ( که وزير معتمد عباسی بود ) خبر آوردند که ابن الرضا - يعنی حضرت امام حسن عسکری - رنجور شده ، پدرم به سرعت تمام نزد خليفه رفت و خبر را به خليفه داد . خليفه پنج نفر از معتمدان و مخصوصان خود را با او همراه کرد . يکی از ايشان نحرير خادم بود که از محرمان خاص خليفه بود ، امر کرد ايشان را که پيوسته ملازم خانه آن حضرت باشند ، و بر احوال آن حضرت مطلع گردند . و طبيبی را مقرر کرد که هر بامداد و پسين نزد آن حضرت برود ، و از احوال او آگاه شود . بعد از دو روز برای پدرم خبر آوردند که مرض آن حضرت سخت شده است ، و ضعف بر او مستولی گرديده . پس بامداد سوار شد ، نزد آن حضرت رفت و اطبا را - که عموما اطبای مسيحی و يهودی در آن زمان بودند - امر کرد که از خدمت آن حضرت دور نشوند و قاضی القضات ( داور داوران ) را طلبيد و گفت ده نفر از علمای مشهور را حاضر گردان که پيوسته نزد آن حضرت باشند . و اين کارها را برای آن مي کردند که آن زهری که به آن حضرت داده بودند بر مردم معلوم نشود و نزد مردم ظاهر سازند که آن حضرت به مرگ خود از دنيا رفته ، پيوسته ايشان ملازم خانه آن حضرت بودند تا آنکه بعد از گذشت چند روز از ماه ربيع الاول سال 260 ه . ق آن امام مظلوم در سن 29سالگی از دار فانی به سرای باقی رحلت نمود . بعد از آن خليفه متوجه تفحص و تجسس فرزند حضرت شد ، زيرا شنيده بود که فرزند آن حضرت بر عالم مستولی خواهد شد ، و اهل باطل را منقرض خواهد کرد ... تا دو سال تفحص احوال او مي کردند ... . اين جستجوها و پژوهشها نتيجه هراسی بود که معتصم عباسی و خلفای قبل و بعد از او - از طريق روايات مورد اعتمادی که به حضرت رسول الله (ص ) مي پيوست ، شنيده بودند که از نرگس خاتون و حضرت امام حسن عسکری فرزندی پاک گهر ملقب به مهدی آخر الزمان - همنام با رسول اکرم (ص ) ولادت خواهد يافت و تخت ستمگران را واژگون و به سلطه و سلطنت آنها خاتمه خواهد داد . بدين جهت به بهانه های مختلف در خانه حضرت عسکری (ع ) رفت و آمد بسيار مي کردند ، و جستجو مي نمودند تا از آن فرزند گرامی اثری بيابند و او را نابود سازند . به راستی داستان نمرود و فرعون در ظهور حضرت ابراهيم (ع ) و حضرت موسی (ع ) تکرار مي شد . حتی قابله هايی را گماشته بودند که در اين کار مهم پی جويی کنند . اما خداوند متعال - چنانکه در فصل بعد خواهيد خواند - حجت خود را از گزند دشمنان و آسيب زمان حفظ کرد ، و همچنان نگاهداری خواهد کرد تا مأموريت الهی خود را انجام دهد . باری ، علت شهادت آن حضرت را سمی مي دانند که معتمد عباسی در غذا به آن حضرت خورانيد و بعد ، از کردار زشت خود پشيمان شد . بناچار اطبای مسيحی و يهودی که در آن زمان کار طبابت را در بغداد و سامره به عهده داشتند ، به ويژه در مأموريتهايی که توطئه قتل امام بزرگواری مانند امام حسن عسکری (ع ) در ميان بود ، برای معالجه فرستاد . البته از اين دلسوزيهای ظاهری هدف ديگری داشت ، و آن خشنود ساختن مردم و غافل نگهداشتن آنها از حقيقت ماجرا بود . بعد از آگاه شدن شيعيان از خبر درگذشت جانگداز حضرت امام حسن عسکری (ع ) شهر سامره را غبار غم گرفت ، و از هر سوی صدای ناله و گريه برخاست . مردم آماده سوگواری و تشييع جنازه آن حضرت شدند .

ماجرای جانشين بر حق امام عسکري
ابوالاديان مي گويد : من خدمت حضرت امام حسن عسکری (ع ) مي کردم . نامه هاي آن حضرت را به شهرها مي بردم . در مرض موت ، روزی من را طلب فرمود و چند نامه ای نوشت به مدائن تا آنها را برسانم . سپس امام فرمود : پس از پانزده روز باز داخل سامره خواهی شد و صدای گريه و شيون از خانه من خواهی شنيد ، و در آن موقع مشغول غسل دادن من خواهند بود . ابوالاديان به امام عرض مي کند : ای سيد من ، هرگاه اين واقعه دردناک روی دهد ، امامت با کيست ؟ فرمود : هر که جواب نامه من را از تو طلب کند . ابوالاديان مي گويد : دوباره پرسيدم علامت ديگری به من بفرما . امام فرمود : هرکه بر من نماز گزارد . ابوالاديان مي گويد : باز هم علامت ديگری بگو تا بدانم . امام مي گويد : هر که بگويد که در هميان چه چيز است او امام شماست . ابوالاديان مي گويد : مهابت و شکوه امام باعث شد که نتوانم چيز ديگری بپرسم . رفتم و نامه ها را رساندم و پس از پانزده روز برگشتم . وقتی به در خانه امام رسيدم صدای شيون و گريه از خانه امام بلند بود . داخل خانه امام ، جعفر کذاب برادر امام حسن عسکری را ديدم که نشسته ، و شيعيان به او تسليت مي دهند و به امامت او تهنيت مي گويند . من از اين بابت بسيار تعجب کردم پيش رفتم و تعزيت و تهنيت گفتم . اما او جوابی نداد و هيچ سؤالی نکرد . چون بدن مظهر امام را کفن کرده و آماده نماز گزاردن بود ، خادمی آمد و جعفر کذاب را دعوت کرد که بر برادر خود نماز بخواند . چون جعفر به نماز ايستاد ، طفلی گندمگون و پيچيده موی ، گشاده دندانی مانند پاره ماه بيرون آمد و ردای جعفر را کشيد و گفت : ای عمو پس بايست که من به نماز سزاوارترم . رنگ جعفر دگرگون شد . عقب ايستاد . سپس آن طفل پيش آمد و بر پدر نماز گزارد و آن جناب را در پهلوی امام علی النقی عليه السلام دفن کرد . سپس رو به من آورد و فرمود : جواب نامه ها را که با تو است تسليم کن . من جواب نامه را به آن کودک دادم . پس " حاجزوشا " از جعفر پرسيد : اين کودک که بود ، جعفر گفت : به خدا قسم من او را نمي شناسم و هرگز او را نديده ام . در اين موقع ، عده ای از شيعيان از شهر قم رسيدند ، چون از وفات امام (ع ) با خبر شدند ، مردم به جعفر اشاره کردند . چند تن از آن مردم نزد جعفر رفتند و از او پرسيدند : بگو که نامه هايی که داريم از چه جماعتی است و مالها چه مقدار است ؟ جعفر گفت : ببينيد مردم از من علم غيب مي خواهند ! در آن حال خادمی از جانب حضرت صاحب الامر ظاهر شد و از قول امام گفت : ای مردم قم با شما نامه هايی است از فلان و فلان و هميانی ( کيسه ای ) که در آن هزار اشرفی است که در آن ده اشرفی است با روکش طلا . شيعيانی که از قم آمده بودند گفتند : هر کس تو را فرستاده است امام زمان است اين نامه ها و هميان را به او تسليم کن . جعفر کذاب نزد معتمد خليفه آمد و جريان واقعه را نقل کرد . معتمد گفت : برويد و در خانه امام حسن عسکری (ع ) جستجو کنيد و کودک را پيدا کنيد . رفتند و از کودک اثری نيافتند . ناچار " صيقل " کنيز حضرت امام عسکری (ع ) را گرفتند و مدتها تحت نظر داشتند به تصور اينکه او حامله است . ولی هرچه بيشتر جستند کمتر يافتند . خداوند آن کودک مبارک قدم را حفظ کرد و تا زمان ما نيز در کنف حمايت حق است و به ظاهر از نظرها پنهان مي باشد . درود خدای بزرگ بر او باد .

منبع:تبیان



اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

Ayatollah Khamenei's message to the youth of Europe

Invitation to research about Islam

research and thinking about Islam


شارلی ابدو


In the name of God, the Beneficent the Merciful

To the Youth in Europe and North America,

The recent events in France and similar ones in some other Western countries have convinced me to directly talk to you about them. I am addressing you, [the youth], not because I overlook your parents, rather it is because the future of your nations and countries will be in your hands; and also I find that the sense of quest for truth is more vigorous and attentive in your hearts.(Read more)


======================================

Invitation to research about Islam

research and thinking about Islam


شارلی ابدو

In the name of God, the Beneficent the Merciful

To the Youth in Europe and North America,

The recent events in France and similar ones in some other Western countries have convinced me to directly talk to you about them. I am addressing you, [the youth], not because I overlook your parents, rather it is because the future of your nations and countries will be in your hands; and also I find that the sense of quest for truth is more vigorous and attentive in your hearts.

I don’t address your politicians and statesmen either in this writing because I believe that they have consciously separated the route of politics from the path of righteousness and truth.

I would like to talk to you about Islam, particularly the image that is presented to you as Islam. Many attempts have been made over the past two decades, almost since the disintegration of the Soviet Union, to place this great religion in the seat of a horrifying enemy. The provocation of a feeling of horror and hatred and its utilization has unfortunately a long record in the political history of the West.

Here, I don’t want to deal with the different phobias with which the Western nations have thus far been indoctrinated. A cursory review of recent critical studies of history would bring home to you the fact that the Western governments’ insincere and hypocritical treatment of other nations and cultures has been censured in new historiographies.

The histories of the United States and Europe are ashamed of slavery, embarrassed by the colonial period and chagrined at the oppression of people of color and non-Christians. Your researchers and historians are deeply ashamed of the bloodsheds wrought in the name of religion between the Catholics and Protestants or in the name of nationality and ethnicity during the First and Second World Wars. This approach is admirable.

By mentioning a fraction of this long list, I don’t want to reproach history; rather I would like you to ask your intellectuals as to why the public conscience in the West awakens and comes to its senses after a delay of several decades or centuries. Why should the revision of collective conscience apply to the distant past and not to the current problems? Why is it that attempts are made to prevent public awareness regarding an important issue such as the treatment of Islamic culture and thought?

You know well that humiliation and spreading hatred and illusionary fear of the “other” have been the common base of all those oppressive profiteers. Now, I would like you to ask yourself why the old policy of spreading “phobia” and hatred has targeted Islam and Muslims with an unprecedented intensity. Why does the power structure in the world want Islamic thought to be marginalized and remain latent? What concepts and values in Islam disturb the programs of the super powers and what interests are safeguarded in the shadow of distorting the image of Islam? Hence, my first request is: Study and research the incentives behind this widespread tarnishing of the image of Islam.

My second request is that in reaction to the flood of prejudgments and disinformation campaigns, try to gain a direct and firsthand knowledge of this religion. The right logic requires that you understand the nature and essence of what they are frightening you about and want you to keep away from.

I don’t insist that you accept my reading or any other reading of Islam. What I want to say is: Don’t allow this dynamic and effective reality in today’s world to be introduced to you through resentments and prejudices. Don’t allow them to hypocritically introduce their own recruited terrorists as representatives of Islam.

Receive knowledge of Islam from its primary and original sources. Gain information about Islam through the Qur’an and the life of its great Prophet. I would like to ask you whether you have directly read the Qur’an of the Muslims. Have you studied the teachings of the Prophet of Islam and his humane, ethical doctrines? Have you ever received the message of Islam from any sources other than the media?

Have you ever asked yourself how and on the basis of which values has Islam established the greatest scientific and intellectual civilization of the world and raised the most distinguished scientists and intellectuals throughout several centuries?

I would like you not to allow the derogatory and offensive image-buildings to create an emotional gulf between you and the reality, taking away the possibility of an impartial judgment from you. Today, the communication media have removed the geographical borders. Hence, don’t allow them to besiege you within fabricated and mental borders.

Although no one can individually fill the created gaps, each one of you can construct a bridge of thought and fairness over the gaps to illuminate yourself and your surrounding environment. While this preplanned challenge between Islam and you, the youth, is undesirable, it can raise new questions in your curious and inquiring minds. Attempts to find answers to these questions will provide you with an appropriate opportunity to discover new truths.

Therefore, don’t miss the opportunity to gain proper, correct and unbiased understanding of Islam so that hopefully, due to your sense of responsibility toward the truth, future generations would write the history of this current interaction between Islam and the West with a clearer conscience and lesser resentment.

Seyyed Ali Khamenei 21st Jan. 2015

=======================================

peace be upon mohammad and his holy family

رواياتي تامل برانگیز در مدح مردم آخرالزمان / عجيب ترين و بزرگ ترين مردم


توصیف مردم آخر الزمان

بايد توجه داشت كه اين گونه روايات مشوّقي براي شيعياني است كه در زمان غيبت اعمال و كردارشان مطابق با دستورات اهل بيت (ع)بوده‌ است در این مطلب به بررسی و مطالعه احادیثی که در مدح مردم آخرالزمان است ، می پردازیم.در این احادیث مشخص می شود که مردم آخر الزمان از مردم زمان پيامبر يا معصومين ديگر برتري دارند و با وجود نديدن امام و پيامبر و معجزات آنان به ایشان ایمان دارند .(ادامه مطلب)


توصیف مردم آخر الزمان

بايد توجه داشت كه اين گونه روايات مشوّقي براي شيعياني است كه در زمان غيبت اعمال و كردارشان مطابق با دستورات اهل بيت (ع)بوده‌ است در این مطلب به بررسی و مطالعه احادیثی که در مدح مردم آخرالزمان است ، می پردازیم.در این احادیث مشخص می شود که مردم آخر الزمان از مردم زمان پيامبر يا معصومين ديگر برتري دارند و با وجود نديدن امام و پيامبر و معجزات آنان به ایشان ایمان دارند .

*عجيب ترين و بزرگ ترين مردم
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: يا علىّ ! عجيب‏ترين مردم از جهت ايمان، و عظيم ترين ايشان از جهت يقين گروهى هستند كه در آخر الزمان زيست مي‌كنند، زيرا ايشان به ديدار پيامبر نرسیده اند، و حجّت از ايشان غائب است، ولى ايشان به نوشته ‏اى(كتاب‌هاي روايات معصومين) ايمان آورده‏ اند. من لا يحضره الفقيه ، شيخ صدوق(381 هق ) ، ج 4 ، ص 366

===================================

*برادران پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم در آخرالزمان
ابو بصير و او از امام محمد باقر عليه السّلام‏ روايت نموده كه پيغمبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله روزى در جمعى از اصحاب خود دو بار فرمود: خداوندا! برادران مرا به من بنمايان. اصحاب عرض كردند: يا رسول اللَّه! مگر ما برادران شما نيستيم؟ فرمود: نه! شما اصحاب من مي باشيد، برادران من مردمى در آخر الزمان هستند كه به من ايمان مى‏ آورند، با اين كه مرا نديده ‏اند. خداوند آنها را با نام و نام پدرانشان، پيش از آن كه از صلب پدران و رحم مادرانشان بيرون بيايند، به من شناسانده است. ثابت ماندن يكى از آنها بر دين خود، از صاف كردن درخت خاردار (قتاد) با دست در شب ظلمانى، دشوارتر است. و يا مانند كسى است كه پاره ‏اى از آتش چوب درخت «غضا» را در دست نگاه دارد. آنها چراغ هاى شب تار مي باشند، پروردگار آنان را از هر فتنه تيره و تارى نجات مي دهد. بحار الأنوار ، علامه مجلسي ، ج 52 ، ص 124

===================================

*مردم آخرالزمان دقيق و ژرف اندیش
به اين روايتي كه به دقّت و تعمّق مردم آخر الزمان اشاره دارد توجّه نمائيد:از امام چهارم عليه السلام‌ راجع به‌ توحيد پرسش شد، فرمود: خداى عزّوجلّ دانست كه در آخر الزمان مردمى محقِّق و موشكاف آيند.از اين رو سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» و آيات سوره حديد را كه آخرش «وَ هُوَ عَلِيمٌ‏ بِذَاتِ الصُّدُورِ» است نازل فرمود، پس هر كه براى خداشناسى غير از اين جويد هلاك است. توحيد صدوق، ص 283، باب40، باب أدنى ما يجزئ من معرفة التوحيد

===================================

*رافضه در آخرالزمان:
امير المؤمنين عليهم السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله به من فرمود: شبى كه مرا به آسمانها بردند قصرهايى ديدم كه از ياقوت سرخ و زبر جد سبز و درّ و مرجان و طلاى خالص بود، كاه گل آنها از مشك خوشبو و خاكش از زعفران، و داراى ميوه و نخل خرما و انار بود، و حوريه‏ و زنهاى زيبا و نهرهاى شير و عسل كه بر روى درّ و جواهر مى‏ گذشت و در كنار آن دو نهر خيمه ‏ها و غرفه‏ هايى بنا شده بود و در آنها خدمتكارها و پسرانى بودند، و فرشهايش از استبرق و سندس و حرير بود و طنابهايى در آنها بود؛ گفتم: اى حبيب من جبرئيل اين قصرها از آن كيست؟ و قصه آنها چيست؟
جبرئيل گفت: اين قصرها و آنچه در آن است و چندين برابر آن مخصوص شيعيان برادرت و جانشين تو پس از تو بر امّت على است، و ايشان را در آخر الزمان به نامى كه ديگران را آزار دهد بخوانند، آنها را رافضه (واگذارندگان) خوانند، در صورتى كه اين نام براى آنان زينت است، زيرا ايشان باطل را واگذارده و به حق چنگ زده ‏اند، و سواد اعظم اينانند، و اينها مخصوص شيعيان فرزندت حسن پس از اوست، و براى شيعيان برادرش حسين پس از اوست، و براى شيعيان فرزندش على بن الحسين بعد از اوست، و براى شيعيان فرزندش محمد بن على پس از اوست، و مخصوص شيعيان فرزندش جعفر بن محمد پس از اوست، و براى شيعيان فرزندش على بن الحسين بعد از اوست، و براى شيعيان فرزندش محمد بن على بعد از او؛ و براى شيعيان فرزندش حسن بن على پس از او، و براى شيعيان فرزندش محمد المهدى پس از اوست.
اى‏ محمد اينان امامان پس از تو نشانه ‏هاى هدايت و چراغهاى روشن در تاريكى ‏ها هستند، شيعيانشان تمامى فرزندان تو هستند، و دوستداران آنها پيروان حق و دوستان خدا و رسولند، كه باطل را واگذارده و از آن دورى كرده ‏اند، و آهنگ حق نموده و از آن پيروى كرده ‏اند، آنها را در زمان زندگى‏شان دوست داشته و پس از مرگشان زيارت كنند، در صدد يارى آنهايند و به دوستى آنها اعتماد كنند، رحمت خدا بر ايشان باد زيرا او آمرزنده و مهربان است. دلائل الامامة ، محمد بن جرير الطبري ( الشيعي) ، ص 476.

===================================

البته بايد توجه داشت كه اين گونه روايات مشوّقي براي شيعياني است كه در زمان غيبت امام زمانشان اعمال و كردارشان كاملاً مطابق و منطبق با دستورات اهل بيت عليهم السلام بوده‌ و مطيع اوامر آن بزرگواران هستند و نباید اين گونه روايات موجب عجب و غرور آنها گردد.


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

پیام آیت الله سید علی خامنه ای برای جوانان اروپا و امریکای شمالی

پیام رهبر انقلاب اسلامی ایران به جوانان اروپا و آمریکا

بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم
به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی
حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که درباره‌ی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده می‌انگارم، بلکه به این سبب که آینده‌ی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقت‌جویی را در قلبهای شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کرده‌اند...(ادامه مطلب)

پیام رهبر انقلاب اسلامی ایران به جوانان اروپا و آمریکا

بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم
به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی
حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که درباره‌ی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده می‌انگارم، بلکه به این سبب که آینده‌ی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقت‌جویی را در قلبهای شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کرده‌اند.

سخن من با شما درباره‌ی اسلام است و به‌طور خاص، درباره‌ی تصویر و چهره‌ای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهره‌گیری از آن، متأسّفانه سابقه‌ای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراس‌های» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، می‌بینید که در تاریخنگاری‌های جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانه‌ی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از برده‌داری شرمسار است، از دوره‌ی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگین‌پوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزی‌هایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.

این به‌خودی‌خود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشته‌های دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوه‌ی برخورد با فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، از شکل‌گیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟

شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینه‌ی مشترک تمام آن سودجویی‌های ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراس‌افکنی و نفرت‌پراکنی، این‌بار با شدّتی بی‌سابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامه‌ی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایه‌ی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواسته‌ی اوّل من این است که درباره‌ی انگیزه‌های این سیاه‌نمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.

خواسته‌ی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوری‌ها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بی‌واسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریست‌های تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند.

اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کرده‌اید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و آموزه‌های انسانی و اخلاقی او را مطالعه کرده‌اید؟ آیا تاکنون به جز رسانه‌ها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کرده‌اید؟ آیا هرگز از خود پرسیده‌اید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟

من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهره‌پردازی‌های موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس به‌صورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسش‌های جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسش‌ها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقت‌های نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّت‌پذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسوده‌تر به نگارش درآورند.

سیّدعلی خامنه‌ای
۱۳۹۳/۱۱/۱

تازه گیا سایت هایی پیدا شده اند که دوست دارند تصاویری از حجابتان را پخش کنید!


حجاب


به تازگی بعضی از سایتها راه اندازی شده اند که کارشان این است که افراد با حجاب رو تشویق می کنند که عکس هایی از حجاب شون رو در سایت قرار دهند و تا بقیه ببینند که این افراد زیبایی خودشون رو از دست نداده اند با اینکه با حجابند ولی واقعا هدف با حجاب کردن افراد دیگر هست یا ...

اما خواهر من هیچ به این فکر افتادی که چرا حجاب داریم آیا کسی که حجاب داشته باشه و خوشش نیاد در واقع با چادر زیبا نشه چی؟ یعنی افراد معنی حجاب رو به این درک کردند که عفت و حیا رو در صورتی می پذیرند که زیباییشون رو از دست ندن؟ مگر حجاب پرده ای در برابر زیبایی در مقابل نامحرم نیست؟
خوب چه لزومی داره زیبایی من رو یه نامحرم ببینه که بیام تبلیغ کنم که من زیبا هستم!
ولی به نظر من زیبایی به ظاهر نیست به باطن هست خواهر من هر چقدر هم عکس های با حجاب زیبایت رو پخش کنی هیچ وقت زیبایی باطنت دیده نمی شه که هیچ بلکه گرگ ها از ظاهرت هم سوء استفاده می کنند کسی که واقعا مسئله ی حجاب و حیا رو درک کرده باشه به هیچ وجه عکسشو منتشر نمی کنه ای کاش سعی کنیم که معنی حجاب رو که منجر به زیبایی باطن میشه رو عمیقا درک کنیم.
پس این روایت رو بخون
مردى نابينا پس از اجازه گرفتن وارد منزل امام على عليه السلام شد. پيامبر ديدند كه حضرت زهرا عليهاالسلام برخاستند و فاصله گرفتند و خود را پوشاندند .
پيامبر فرمودند: دخترم! اين مرد نابيناست.
حضرت فاطمه ى زهرا در پاسخ فرمودند: اگر او مرا نمى بيند، من او را مى بينم؛ اما اگر چه او نمى بيند ولى بو را استشمام مى كند. [ قالت فاطمه عليهاالسلام: ان لم يكن يرانى فانى أراه و هو يشم الريح. بحارالانوار: ج 43، ص 91 و ج 101، ص 38. ]
در اين هنگام رسول خدا به نشانه تصديق يبان فاطمه فرمودند: شهادت مى دهم كه تو پاره ى تن منى. [ المناقب، ابن مغازلى: ص 380، حديث 428. مستدرك الوسائل: ج 14، ص 289. احقاق الحق: ج 10، ص 258. ]
خواهرم این را بدان که گرگ صفتان یا همان مریض دلان در دنیای مجازی بسیار بیشتر از این گرگ صفتان خیابانی هستند تصمیم با توست در دین هیچ اجباری نیست. معامله در قبال چه چیزی؟

دانلود مستند جدید آفرینش جهان


مستند آفرینش جهان

مستند زیبای آفرینش جهان که 2 سال قبل فصل یک در 5 قسمت ساخته شد و مورد استقبال بسیاری از بیننده ها قرار گرفت و با توجه به اینکه طبق آیه های قرآن این مستند ساخته شده است اسرار بر این بود که این مستند ادامه یابد و فصل دوم نیز تابستان 93 ساخته شد و در اختیار عموم قرار گرفت
آدرسی که من قرار می دم شما می تونید فصل یک یعنی قسمت های یک تا پنج رو که به صورت یک ویدیو پیوسته درآوردم رو دانلود کنید و به زودی فصل دوم رو هم قرار می دم کیفیت ویدیو تقریبا خوب هست و میشه درجه کیفیتش رو B گذاشت بنابراین از لحاظ کیفیت ویدیو نگران نباشید و دانلود کنید
اما کسانی که اینترنت ضعیفی دارند یا به هر حال دوست ندارند تمامی قسمتها رو در یک بخش دانلود کنند می تونن به این لینک زیر برن و تمامی قسمتها که مجموعا 10 قسمت هست(هم قدیم هم جدید) رو دانلود کنند زیبایی این مستند به حدی بود که من همشون رو در یک روز دیدم بنابراین به شما هم توصیه می کنم ببینید در قسمت اخر ویدیو هم به بحث کابالا یا قابالا پرداخته که افرادی هم که دوست دارن بحث شکل گیری کابالا رو بدونن می تونن قسمت 10 رو دانلود کنند این مستند کاری از مهدی مسعود برگرفته از آثار آیت الله حاج شیخ مرتضی رضوی می باشد.


اسماء الحسنی


اسماء الهی

نام‌های خدا در قرآن مجموعه‌ای از بیش از ۲۰۰ نام خداوند است که در قرآن ذکر شده‌اند و اصطلاحا، ۹۹ تای آن «اسماء الحسني» یا نام‌های نیکوی خداوند خوانده می‌شوند. هر چند که تعداد نام‌های خدا، شامل صفت‌ها و کلمه‌های مرکب، در قرآن و سنت از ۹۹ عدد خیلی بیشتر هستند، ولی مسلمانان اعتقاد دارند که گروه برگزیده‌ای از نام‌ها (نام‌های نیکو)، تعدادشان ۹۹ عدد است (ادامه مطلب)


اسماء الهی

نام‌های خدا در قرآن مجموعه‌ای از بیش از ۲۰۰ نام خداوند است که در قرآن ذکر شده‌اند و اصطلاحا، ۹۹ تای آن «اسماء الحسني» یا نام‌های نیکوی خداوند خوانده می‌شوند. هر چند که تعداد نام‌های خدا، شامل صفت‌ها و کلمه‌های مرکب، در قرآن و سنت از ۹۹ عدد خیلی بیشتر هستند، ولی مسلمانان اعتقاد دارند که گروه برگزیده‌ای از نام‌ها (نام‌های نیکو)، تعدادشان ۹۹ عدد است.

از میان این ۹۹ نام، ۸۵ تای آن مستقیما در قرآن ذکر شده است. اما تعدادی از این نام‌ها مستقیما در قرآن وجود ندارد. بعضی از محققان با رجوع به احادیث تا ۲۰۰ مورد از این نام‌ها را یافته‌اند.

اين 99 اسم خداوند به همراه معني آن‌ها به شرح زير است:

الرحمن: بخشاینده

الرحیم: مهربان

الملک: پادشاه

القدوس: مقدس

السلام: پاک و سلامتی بخش عالم

المؤمن: اطمینان دهنده

المهیمن: نگهدارنده

العزیز: باشکوه

الجبار: توانگر

المتکبر: بسیار بزرگ

الخالق: آفریننده

البارئ: درست

المصور: نگارگر، صورتگر

الغفار: همیشه بخشاینده

القهار: فروکاهنده

الوهاب: نیک بخشاینده

الرزاق: همیشه روزی دهنده

الفتاح: گشاینده (پیروزکننده)

العلیم: داناترین

القابض: می‌راننده، بیرون کشنده جان‌ها

الباسط: گستراننده، فراخ کننده روزی

الخافض: پست کننده، خوار کننده

الرافع: (به سوی خود) بالا برنده

المعز: عزیزکننده

المذل: خوارکننده

السمیع: شنواترین

البصیر: بیناترین

الحکم: دادگر

العدل: بینهایت عادل

اللطیف: آن‌که بر بندگانش لطف دارد

الخبیر: آگاه‌ترین

الحلیم: بسیار بردبار

العظیم: بی‌انتها

الغفور: بسیار بخشاینده

الشکور: بسیار سپاسگزار (پاداش دهنده بزرگ است مر عمل کوچک را)

العالی: بلند مرتبه

الکبیر: بزرگ‌ترین

الحفیظ: نگهدارنده

المقیت: خوراک دهنده

الحسیب: شمارنده

الجلیل: بسیار گرانقدر

الکریم: بسیار بخشنده

الرقیب: نگهبان، بیننده و آماده

المجیب: پاسخگو

الواسع: گسترده، پهناور

الحکیم: فرزانه، بسیار خردمند

الودود: دوست

المجید: بسیار لایق ستایش (در ذات و صفات خود عظیم و نسبت به بندگان بسیار با خیر و احسان است)

الباعث: برانگیزنده مردگان

الشهید: بیننده

الحق: راست، درست

الوکیل: عهده دار همه امور بندگان و موجودات

القوی: پرزور

المتین: سخت (و نیز پاینده)

الولی: دوست، یار و نگهبان

الحمید: ستوده

المحصی: شمارنده

المبدئ: نخستین آفریننده

المعید: بازگرداننده، دوباره زنده کننده

المحیی: زندگی بخش، هستی بخش

الممیت: می‌راننده، نابود کننده

الحی: زنده

القیوم: قائم به ذات (همه-آفریننده‌ای که کسی او را نیافرید)، پاینده

الواجد: یابنده

الماجد: بزرگوار

الواحد: یکتای بی‌همتا

الاحد: یگانه (خدایی جز او نیست)

الصمد: بی‌نیاز

القادر: توانا

المقتدر: تعیین کننده (قضا و قدر)، فراتر

المقدم: فراپیش کشنده

المؤخر: فراپس دارنده، پس گذارنده چیزها و نهنده آن‌ها بجای آن‌ها

الأول: نخستین، اول پدیدارکننده وجود

الأخر: واپسین، آخر فناکننده موجود

الظاهر: آشکار(پدیدار، هویدا)، همیشه پیروز

الباطن: پنهان، همه دربرگیرنده

الوالی: یگانه سرپرستی که همه ولایتها از اوست

المتعالی: خود ستوده

البر: نیکوترین

التواب: همیشه توبه پذیر

المنتقم: انتقام گیر

العفو: درگذرنده(آمرزنده)، ناپدیدکننده گناهان

الرؤوف: بسیار دلسوز و مهربان

مالک الملک: فرمانروای جهان

ذوالجلال و الاکرام: دارای شکوه و بخشش

المقسط: عادل

الجامع: گردآورنده

الغنی: توانگر

المغنی: بی‌نیاز کننده، بسنده

المانع: بازدارنده

الضار: آزار دهنده (این صفت تنها در احادیث یافت می‌شود)

النافع: سودمند

النور: روشنی

الهادی: رهنما

البدیع: سنجش ناپذیر، آفریننده

الباقی: ماندگار و واگردان نشدنی (تغییر ناپذیر)

الوارث: مالک نهایی تمام مخلوقات

الرشید: راهنما، آموزگار و دانای بی‌خطا

الصبور: شکیبا



اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

باز هم توهین به پیامبر اسلام توسط مجله شارلی ابدو فرانسه

از رادیو فرانسه، به گزارش رسانه های فرانسوی روی جلد تازه ترین شماره نشریه شارلی ابدو نقشی از پیامبر اسلام چاپ خواهد شد.
تصویر زیر نشان می دهد که مردم برای تهیه مجله در صف انتظار به سر می برند!

شارلی ابدو

ریچارد مالکا وکیل این مجله مدعی شد مهم است نشان داده شود که کارمندان این نشریه "امتیازی به افراطی ها نمی‌دهند."
این شماره ویژه متاسفانه در سه میلیون نسخه تکثیر شده است. شماره‌های پیشین این نشریه فقط در 60 هزار نسخه تکثیر می شد.
چهارشنبه گذشته دو مرد مسلح به دفتر این نشریه حمله کردند و ۱۲ نفر از جمله بعضی کاریکاتوریست ها و اعضای هیات تحریریه آن را به قتل رساند.(صد هزار مرتبه شکر)
این مجله در سال ۲۰۱۱ هم پس از انتشار کاریکاتورهای پیامبر(ص) با بمب آتش زا هدف حمله قرار گرفته بود.
در حالیکه اصل چنین اقدامی توهین‌کننده محسوب می‌شود، "اریک پورتالت" مدیر مالی شارلی ابدو مدعی شد: "نسخه جدید فقط توسط کارمندان شارلی ابدو خلق می‌شود چرا که پیشنهاد کاریکاتور از سوی سایر هنرمندان رد شده است!"
لعنت به چنین کسانی که به خود اجازه می دهند به پیامبر اسلام توهین کنند
ان شاءالله که خدا همتون رو هلاک کند لعنت بر شماها
لعنت بر شرکت فرانسوی شارلی ابدو
الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
جانم فدای حضرت محمد(ص) و اهل بیت(ع)

طرح ظهور امام زمان(عاشقاش واقعا شرکت کنن)

طرح زیبا برای ظهور امام زمان(عج) السلام عليك يا صاحب الزمان(عج)


امام زمان


...سلام یه طرح زیبا برای ظهور امام زمان برنامه ریزی کردیم امیدواریم شما هم در این طرح شرکت کنید...

«طبق روایات و قران کریم: قوم "بنی اسرائیل هنگامیکه فهمیدن به کسی نیاز دارند که اونها رو راهنمایی کنه و از بدبختی و فلاکت نجات بده,با هم رفتند و برای ظهور منجیشون دعا کردند و جالب اینجاست که این دعا ها باعث شد که ظهور منجییشان حدود 170 سال نزدیک بشه"و در قرآن امده است که اگر شیعیان نیز برای ظهور ما(حضرت مهدی)دعا کنند ظهور ما نیز نزدیک می شود»

به همین دلیل ما برآن شدیم که طرحی بریزیم که هر جمعه بعد از نماز ظهر و عصر ""دعای فرج"" امام زمان را بخوانیم و کاری کنیم که ظهور امام ما نیز نزدیک شود از شما خواهش میکنم که این مطلب رو انتشار بدید و همچنین بعد از نماز ظهر و عصر دعای فرج را قرائت بفرمایید فقط خواهش میکنم تنها خواستتون از خدا فقط و فقط ظهور امام زمان باشه

یادتون نره جمعه ها بعد از نماز ظهر و عصر(شاید بیشتر از 10 دقیقه طول نکشه البته می تونید این دعا رو حفظ کنید)

برای رفتن به صفحه ی متن دعای فرج همراه با صوت (کلیک کنید)


متن و صوت دعای فرج امام زمان (عج) دعای الهی عظم البلاء

دعای فرج امام زمان رو هم می تونید پخش آنلاین کنید و هم از لینک زیر دانلود کنید (برای پخش آنلاین باید فلش پلیر مرورگر فعال باشد یا نصب شده باشد)


کد آهنگ


حجم: 940 کیلو بایت

مدت زمان 3:54

مداح:جاسم کربلایی

...دانلود صوت...

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ

خدايا بلاء عظيم گشته و درون آشكار شد و پرده از كارها برداشته شد و اميد قطع شد

وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ

و زمين تنگ شد و از ريزش رحمت آسمان جلوگيرى شد و تويى ياور و شكوه بسوى تو است

الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى

و اعتماد و تكيه ما چه در سختى و چه در آسانى بر تو است خدايا درود فرست بر

مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ

محمد و آل محمد آن زمامدارانى كه پيرويشان را بر ما واجب كردى و بدين سبب مقام

وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ

و منزلتشان را به ما شناساندى به حق ايشان به ما گشايشى ده فورى و نزديك مانند

الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى

چشم بر هم زدن يا نزديكتر اى محمد اى على اى على اى محمد مرا كفايت كنيد

فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ

كه شماييد كفايت كننده ام و مرا يارى كنيد كه شماييد ياور من اى سرور ما اى صاحب

الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ

الزمان فرياد، فرياد، فرياد، درياب مرا درياب مرا درياب مرا همين ساعت

السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ

همين ساعت هم اكنون زود زود زود اى خدا اى مهربانترين مهربانان به حق

مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرينَ

محمد و آل پاكيزه اش

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

1
2
345678910
last