شما در حال مشاهده نسخه موبایل وبلاگ

کاش این جمعه بیایی

هستید، برای مشاهده نسخه اصلی [اینجا] کلیک کنید.

زنگ تفریح :-))

می گم یه سیب به سر نیوتون خورد جاذبه رو کشف کرد حالا اگه همون سیبه به سر یه وهابی می خورد چیکار می کرد

1-بدون هیچ دلیل می گفت این سیب به دستور ایران به سر من خورد

2-درخت شیعه هست باید درخت را سر برید

3-سیب خوردن حرام هست

4-جاذبه رو باید حذف کرد

5-نیوتون رو باید سر برید چون جاذبه رو کشف کرد

کلا هر چیز غیر ممکن که به ذهنتون می رسه دیگه...

بقیه در ادامه مطلب

می گم یه سیب به سر نیوتون خورد جاذبه رو کشف کرد حالا اگه همون سیبه به سر یه وهابی می خورد چیکار می کرد

1-بدون هیچ دلیل می گفت این سیب به دستور ایران به سر من خورد

2-درخت شیعه هست باید درخت را سر برید

3-سیب خوردن حرام هست

4-جاذبه رو باید حذف کرد

5-نیوتون رو باید سر برید چون جاذبه رو کشف کرد

کلا هر چیز غیر ممکن که به ذهنتون می رسه دیگه...













نماز خالصانه که می گن اینه ها:))







اهانت یک فمنیست تونسی به قرآن کریم

خداوند متعال در قرآن كريم می فرمايد:

تصاویری از یک دختر فمنیست تونسی که در حال آتش زدن قرآن کریم است، فضای مجازی را تحت تأثیر خود قرار داده است.

این دختر تونسی نام خود را نگفته اما اعلام کرده از پیروان فمنیست در کشور تونس است. در پی انتشار این تصاویر، بحث و جدل های بسیار و موافقان و مخالفان زیادی به دنبال داشت.

بسیاری از کاربران فضای مجازی خواهان شناسایی فوری، بازداشت و محاکمه این دختر توهین کننده به قرآن کریم شدند.

اهانت به قرآن کریم

لعنت بر تو

لازم به ذکر است، این اولین باری نیست که یک شهروند تونسی به قرآن کریم اهانت می کند. سال گذشته در چنین ماهی نیز یک جوان تونسی که در یکی از کشورهای اروپایی اقامت دارد، قرآن کریم را زیر پا قرار داده و تصویر خود را در فضای مجازی منتشر کرد.

در همان زمان اعتراضات و واکنش های بسیار زیادی در کشورهای عربی به ویژه تونس به همراه داشت و بسیاری از شهروندان این کشور از مقامات ارشد تونس خواستند که از پلیس بین الملل (اینترپل) بخواهند که این جوان توهین کننده را بازداشت و تحویل تونس دهد تا او را محاکمه کنند.

در آن زمان برخی اخبار در مورد آن جوان توهین کننده منتشر شد و حکایت از آن داشت که کشور اروپایی که قرار بوده به وی پناهندگی بدهد، از او خواسته بود که در مقابل موافقت با پناهندگی وی، دست به چنین اقدام توهین آمیزی بزند.

منبع

شب اول قبر به روایت یک دختر

شب اول قبر

به گزارش مشرق، آتی نوشت: علامه سید محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر المیزان نقل كردند كه: استاد ما عارف برجسته «حاج میرزا علی آقا قاضی» می‏گفت:
در نجف اشرف در نزدیكی منزل ما، مادر یكی از دخترهای اَفَنْدی‏ها (سنی‏های دولت عثمانی) فوت كرد.
این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه و گریه می‏كرد و جداً ناراحت بود، و با تشییع كنندگان تا كنار قبر مادر آمد و آنقدر گریه و ناله كرد كه همه حاضران به گریه افتادند.
هنگامی كه جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند، دختر فریاد می‏زد: من از مادرم جدا نمی‏شوم هر چه خواستند او را آرام كنند، مفید واقع نشد؛ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا كنند، ممكن است جانش به خطر بیفتد. سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند(بقیه در ادامه مطلب)


شب اول قبر

به گزارش مشرق، آتی نوشت: علامه سید محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر المیزان نقل كردند كه: استاد ما عارف برجسته «حاج میرزا علی آقا قاضی» می‏گفت:
در نجف اشرف در نزدیكی منزل ما، مادر یكی از دخترهای اَفَنْدی‏ها (سنی‏های دولت عثمانی) فوت كرد.
این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه و گریه می‏كرد و جداً ناراحت بود، و با تشییع كنندگان تا كنار قبر مادر آمد و آنقدر گریه و ناله كرد كه همه حاضران به گریه افتادند.
هنگامی كه جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند، دختر فریاد می‏زد: من از مادرم جدا نمی‏شوم هر چه خواستند او را آرام كنند، مفید واقع نشد؛ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا كنند، ممكن است جانش به خطر بیفتد. سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند، و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند، ولی روی قبر را از خاك انباشته نكنند، و فقط روی قبر را با تخته‏ای بپوشانند و دریچه‏ای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید.
دختر در شب اول قبر، كنار مادر خوابید، فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند بر سر دختر چه آمده است، دیدند تمام موهای سرش سفیده شده است.
پرسیدند چرا این طور شده‏ای؟
در پاسخ گفت: شب كنار جنازه مادرم در قبر خوابیدم، ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد، آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد مادرم شدند و او جواب می‏داد، سؤال از توحید نمودند، جواب درست داد، سؤال از نبوت نمودند، جواب درست داد كه پیامبر من محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله و سلم)است.
تا این كه پرسیدند: امام تو كیست؟
آن مرد محترم كه در وسط ایستاده بود گفت: «لَسْتُ لَها بِاِمامِ؛ من امام او نیستم»
در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند كه آتش آن به سوی آسمان زبانه می‏كشید.
من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع كه می‏بینید كه همه موهای سرم سفید شده در آمدم.
مرحوم قاضی می‏فرمود: چون تمام طایفه آن دختر، در مذهب اهل تسنن بودند، تحت تأثیر این واقعه قرار گرفته و شیعه شدند (زیرا این واقعه با مذهب تشیع، تطبیق می‏كرد و آن شخصی كه همراه با فرشتگان بوده و گفته بود من امام آن زن نیستم، حضرت علی (علیه السلام) بوده‏اند) و خود آن دختر، جلوتر از آنها به مذهب تشیع، اعتقاد پیدا كرد.
تبیان
علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی، معادشناسی، ج ۳، ص ۱۱۰.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

حدیث درباره بی توجه بودن مرد به پوشش همسرش

بی توجه مرد به پوشش همسر

خداوند متعال در آیه 30 سوره نور به مردان مؤمن سفارش كرده است: ( ای رسول ما ، مردان مؤمن را بگو تا چشمها بپوشند و فروج و اندامشان را ) از كار زشت با زنان محفوظ دارند كه این بر پاكیزگی ( جسم و جان) شما اصلح است و البته خدا به هر چه كنید كاملاً آگاهست .) احادیثی در این باره در ادامه مطلب

بی توجه مرد به پوشش همسر

احادیثی در این باره در ادامه مطلب

احادیث و روایات در مورد غیرت و پوشش و حجاب ، عفت

خداوند متعال در آیه 30 سوره نور به مردان مؤمن سفارش كرده است: (( ای رسول ما ، مردان مؤمن را بگو تا چشمها بپوشند و فروج و اندامشان را ) از كار زشت با زنان محفوظ دارند كه این بر پاكیزگی ( جسم و جان) شما اصلح است و البته خدا به هر چه كنید كاملاً آگاهست .)

و به زنان با ایمان بگو : از برخی نگاه ها چشم پوشی كنند و دامن های خود را حفظ نمایند وجز آنچه ( به طور طبیعی)ظاهراست ، زینت های خود را آشكار نكنند و روسری خود را بر گریبان بیفكنند ( تا علاوه بر سر ، گردن و سینه ی آنان نیز پوشیده باشد ) و زینت خود را ظاهر نكنند جز برای شوهر ، یا پدر یا پدر شوهر ، یا پسر ، یا پسر شوهر ( كه از همسر دیگر است ) یا برادر ، یا پسر برادر ، یا پسر خواهر ، یا زنان ( هم كیش ) ، یا آنچه مالك شده اند ( از كنیز و برده ) ، یا مردان خدمتكار كه تمایل جنسی ندارند ، یا كودكانی كه ( به سنّ تمییز نرسیده و ) بر امور جنسی زنان آگاه نیستند . و پای خود را به گونه ای به زمین نكوبند كه آنچه از زیور مخفی دارند آشكار شود . ای مؤمنان ! همگی به سوی خدا بازگردید و توبه كنید تا رستگار شوید .
قرآن كریم سوره مبارکه نور آیه 31


رسول خدا (ص) فرمود :
سه گروه هرگز داخل بهشت نمی شوند :

1- دیوث ، کسی که نسبت به عفت ناموس خود بی تفاوت است . 2- زنی که خود را در لباس و حرکات و امور دیگر شبیه مرد سازد . 3- شرابخوارمنبع روایت : میزان الحکمه : ج 2 ص 102
حضرت محمد بن عبدالله (ص) فرمود : پدرم ابراهیم (ع) مرد غیرتمندی بود لکن من غیرتمندتر هستم . وخداوند بینی مسلمانی را که غیرت ندارد به خاک ذلّت می مالد .منبع : مکارم الاخلاق : ص 239، وسائل الشیعه : ج 14 ص 76 ، بحار الانوار : ج 103 ص 249 ، و کافی : ج 5 ص 536
حضرت امام علی (ع) می فرماید : (( خداوند لعنت کند کسی را که غیرت ندارد. )) و نیز فرمود : (( کسی که غیرت ندارد قلبش واژگون و سیاه است .))
منبع : وسائل : ج 14 ص 176 ، کافی : ج 5 ص 536 .


یحیی مازنی می گوید: من مدّت زیادی همسایه حضرت علی (ع) بودم و ( منزل ما ) نزدیک خانه ای بود که حضرت زینب در آن ساکن بود . به خدا قسم در این مدت نه من زینب را ( بیرون ) دیدم ، و نه صدایش را ( از داخل خانه ) شنیدم . و هر وقت می خواست به زیارت قبر شریف جدش رسول خدا (ص) مشرف شود شبانه از منزل خارج می شد در حالی که امام حسن (ع) در طرف راست او و امام حسین (ع) در طرف چپش و امیر المؤمنین (ع) در جلو او حرکت می کردند . و هنگامی که حضرت زینب به قبر شریف رسول خدا (ص) نزدیک می شد حضرت علی (ع) جلوتر می رفت و نور چراغی را که بالای سر پیامبر (ص) بود کمتر می نمود . یک مرتبه امام حسن (ع) علت این کار را از آن حضرت سؤال نمود ، حضرت علی (ع) در جواب فرمود : می ترسم ( کسی زیارت آمده باشد ) و به خواهرت زینب نگاه کند .
منبع : زینب کبری سلام الله علیها ص 28 ، علامه نقدی


علی بن ابراهیم در تفسیرش می گوید:
وقتی حضرت موسی (ع) خواست با دختر شعیب به طرف منزل حضرت شعیب (ع) برود دختر حضرت شعیب در جلو حضرت موسی به راه افتاد . در اثر وزش باد ، لباس به بدن وی می چسبید و حجم بدن آشکار می شد . حضرت موسی به او گفت : تو در پشت سر من راه بیا و به وسیلـۀ سنگ راه را به من نشان بده ، چون ما از قومی هستیم که به پشت سر زنان نگاه نمی کنیم. حضرت شعیب به دخترش گفت : چگونه دانستی که او امانتدار است ؟ دختر در جواب پدرش گفت : او در میان راه از من خواست تا پشت سر او حرکت کنم و پیش رویش راه نروم .

منبع : مستدرک الوسائل : ج 2 ص 555 – چاپ قدیم : ج 14، ص 273 جدید .


ابن عباس می گوید :
حضرت موسی ( ع) مرد غیرتمندی بود و به سبب همین با مردان در خانه اش رفت و آمد نمی کرد، تا همسرش دیده نشود. ( هیچ گاه مردی را به خانه اش در محلی که همسرش حضور داشت ، نمی برد ).

منبع : سفینه البحار باب ، غیر.


امام صادق (ع) فرمود :
بهشت بر دیّوث ( کسی که نسبت به زن و دختر و خواهرش و... بی تفاوت است و غیرت ندارد ) حرام است .

منبع : کافی : ج 5 ص 537 .


رسول گرامی اسلام (ص) فرمود :
هر مردی که زنش خود را آرایش کند و با آن حالت از منزلش بیرون آید ، آن مرد دیوث می باشد . و اگر کسی چنین مردان بی تفاوت در مقابل همسر و ( دختران و خواهرانشان ) را دیوث بنامد گناهی نکرده است. و نیز زنی که خود را زینت و خوشبو نماید و از خانه اش خارج شود و شوهرش به این کار راضی باشد برای هر قدمی که این زن بر می دارد برای شوهرش خانه ای در جهنم بنا می شود .

منبع : بحار الانوار ج 103 ص 249 – سفینه البحار ج 2 ص 586

رسول خدا (ص) فرمودند: خدا لعنت كند زنانی كه خود را شبیه مردان در آورند ، وخدا لعنت كند مردانی كه خود راشبیه زنان می كنند.
منبع روایت : مستدرك الوسائل : ج 1 ص 208 . چاپ قدیم – ج 3 ص 246 جدید


رسول خدا (ص) می فرماید: كسی كه خود را شبیه غیر مسلمانان در آورد ، از ما نیست . و نیز فرمود : هركس خود را شبیه گروهی كند ، از آنها محسوب می شود .
منبع روایات : نهج الفصاحه : ص 509 و سنن ابی داود : ج 4 ص 44


امام صادق (ع) می فرماید:
خداوند سبحان به یكی از پیامبران وحی كرد كه به مومنان بگو : در لباس ، آداب و رسوم دشمنان خدا را سرمشق قرار ندهید . اگر چنین كنید شما هم مانند آنها جزء دشمنان خداوند محسوب می شوید .

منبع روایت : وسائل الشیعه ج 3 ص 279


حضرت امیر المومنین فرمود :
روزی من و فاطمه بر حضرت رسول (ص) وارد شدیم دیدیم آن حضرت به شدت گریه می كند . عرض كردم : یا رسول الله !پدر و مادرم به فدایت باد . چرا می گریید ؟ فرمود : یا علی شبی كه مرا به معراج و آسمان ها بردند زنان امتم را در عذابی سخت دچار دیدم حال به فكر آن ها افتادم و از شدت عذابی كه بر آن ها وارد می شد می گریم .. به دلیل طولانی بودن روایت ما در اینجا به سه مورد از عذاب اشاره می كنیم . پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند : زنی را دیدم كه به موهای خود آویخته شده بود و مغز سر او در اثر حرارت و گرمی آتش به جوش آمده بود . او زنی بود كه موهای خود را از نامحرم نمی پوشانید . ... زنی را دیدم كه گوشت بدن خودرا می خورد و آتش از زیر او شعله می كشید . او زنی بود كه برای غیر شوهر زینت می كرد . ... زنی را دیدم كه در تنوری از آتش به پاهای خود آویخته شده بود ( و سر او آویزان بود ) او زنی بود بدون اجازه شوهر از خانه بیرون می رفت .

منبع روایت : بحار الانوار ج 18 ص 351


اسماء دختر ابوبكر و خواهر عایشه به خانه پیغمبر اكرم (ص) آمد در حالی كه جامه های نازك و بدن نما پوشیده بود . رسول اكرم (ص) روی خویش از او بر گرداند و فرمود
: ای اسماء همین كه زن به حدّ بلوغ رسید سزاوار نیست چیزی از بدن او دیده شود ، مگر از مچ دست به پایین و صورتش .

مسئله حجاب ص 134 – سنن ابی داوود ، ج 4 ص 62


رسول خدا (ص) خطاب به حَولاء همسر عطاره ، می فرماید:
ای حولاء ، زینت خود را برای غیر شوهرت آشكار نكن و برای زن جایز نیست مچ و پایش را برای مرد نامحرم آشكار سازد و اگر مرتكب چنین عملی شد اول اینكه : خداوند سبحان همیشه او را لعنت می كند . دوّم اینكه : دچار خشم و غضب خداوند بزرگ می شود . سوم اینكه : فرشتگان الهی هم او را لعنت می كنند . چهارم : عذاب دردناكی برای او در روز قیامت آماده شده است . ای حولاء هرزنی كه به خداوند سبحان و روز قیامت ایمان دارد زینتش را برای غیر شوهرش آشكار نمی كند و هنمچنین موی سر و مچ خود را نمایان نمی سازد و هر زنی كه این كار ها را برای غیر شوهرش انجام دهد دین خود را فاسد كرده و خداوند را نسبت به خود خشمگین كرده است.

منبع روایت : مستدرك الوسائل ج 2 ص 549؛ با چاپ جدید ج 14 ص242


امام صادق (ع) فرمود:
برای زن مسلمان جایز نیست كه روسری و پیراهنی بر تن كند كه بدنش را نپوشاند .

منبع روایت : مرحوم شیخ حر عاملی وسائل الشیعه ج 3 ، ص 281


امام رضا (ع) درباره علت حجاب فرمود:
حرام شد نگاه به موهای زنان برای آن كه اگر موهای آنها در برابر مردان نامحرم آشكار شود باعث تحریك و جلب خواهد شد . ( و این جلب شدن مردان به زنان ) فساد و بی بند و باری را به دنبال دارد و سبب می شود كه ( مردم ) در كارهای حرام وارد بشوند .

منبع روایت : علل الشرایع ج 2 ص 287 باب 364


رسول خدا (ص) فرمودند:
هر زنی كه خود را معطّر سازد و از منزل خارج شود و از كنار گروهی بگذرد ، تا بوی او را دریابند وی زناكار است و هر چشمی كه این زن را ببیند زنا كار است.

منبع روایت : سنن نسائی : ج 8 ص 153 ، كنزالاعمال : ج 16 ص 383 شماره 45010.


در روایت داریم كه رسول خدا (ص) فرمودند:
هر زنی كه خود را برای غیر شوهرش خوشبو و آرایش كند ، خداوند نماز او را قبول نمی كند ، تا اینكه برای پاك ساختن خود از آن ، غسل كند چنانكه خود را از جنابت ، غسل می دهد .

منبع : كافی : ج 5 ص50


رسول خدا ( ص) فرمودند:
وقتی زنی برای غیر از شوهرش خود را خوشبو كند مایۀ آتش جهنم و باعث ننگ است.

منبع روایت : نهج الفصاحه ص 36 كنز العمال : ج 16 ص 381 شمارۀ 45001.


رسول خدا (ص) فرمود:
دو گروه اهل جهنم هستند از جمله زنان بد حجابی ( كه در ضمن اینكه پوشیده اند برهنه و عریانند ) آنان برای فتنه و فریب مردان خود را آرایش و زینت می كنند و مانند كوهان شتر سبكسر ، موهای خود را بیرون می گذارانند . این زنان نه داخل بهشت خواهند شد و نه بوی بهشت به مشامشان خواهد رسید .

منبع روایت : كنز الاعمال : ج 16 ص 383 شماره 45013 ، و مانند آن : ج 16 ص .401


حضرت علی ( ع) فرمود:
بر شما لازم است لباس ضخیم ( در برابر نامحرم و بیرون از منزل ) بپوشید . هركسی كه لباسش نازك است، دین او هم مثل لباسش ۰ضعیف و نازك است .

منبع روایت : وسائل الشیعه : ج 3 ص 357


در رساله مراجع آمده:
پوشیدن لباس مخصوص زنان برای مرد و همچنین پوشیدن لباس مخصوص مردان برای زن حرام است .

منبع :توضیح المسائل مراجع ج 1 ص 489


رسول خدا (ص) از حضرت جبرئیل (ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل (ع) فرمود:
بله . ( یکی از آنجاهائی که فرشتگان می خندند ) زمانی است که زن بی حجاب و بد حجابی می میرد ، و بستگان او را در قبر می گذارند و روی آن زن را با خشت و خاک می پوشانند تا بدنش دیده نشود . فرشتگان می خندند و می گویند : تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هرکسی را تحریک می کرد و به گناه می انداخت ( پدر و مادر و شوهرش و ... از خود غیرت نشان ندادند ) و او را نپوشاندند ، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می پوشانند .

منبع : مواعظ العددیه : ص 90 ، فوائد الرضویه : ص 563 . از مرحوم شیخ عباس قمی .


خداوند متعال در آیه 30 سوره نور به مردان مؤمن سفارش كرده است:
(( ای رسول ما ، مردان مؤمن را بگو تا چشمها بپوشند و فروج و اندامشان را ( از كار زشت با زنان محفوظ دارند كه این بر پاكیزگی ( جسم و جان) شما اصلح است و البته خدا به هر چه كنید كاملاً آگاهست .



خداوند باری تعالی در قرآن سوره نور آیه ی 60 می فرمایند :
«وَ اَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ و الله سَمیعٌ عَلیمٌ.» واگر خود را بپوشانند برای آنان بهتر است ، و خداوند شنوا و داناست



ای پیغمبر با زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو كه خویشتن را به چادر فرو پوشند كه این كار برای اینكه آنها ( به عفت و حریت ) شناخته شوند تا از تعرض و جسارت (هوسرانان ) آزار نكشند بر آنان بسیار بهتر است و خدا ( در حق خلق ) آمرزنده و مهربان است . قرآن كریم سوره مباركه احزاب آیه 59



رسول خدا (ص)فرمودند:
خداوند هفت نفر را لعنت کردند که یکی از آنها مردی است که نسبت به پوشش و عفت همسرش بی توجه است

مستدرک الوسایل ، ج، 14ص291


امام علی (ع)فرمود:
هر کس با دختران و پسران جوان شوخی کند (و بگو و بخند داشته باشد)قطعاً به زنا دچار می شود

مستدرک الوسایل ، ج، 14 ، ص331


امام علی(ع)فرمودند:
عِفّوُا عَنْ نِساء النّاسِ تَعِفَّ نِساؤَكُمْ. نسبت به زنان مردم عفت داشته باشید تا نسبت به زنان شما عفت داشته باشند

الخصال، ص 55


از رسول خدا (ص)است
که ایشان زنان را از رفت و آمد در وسط کوچه نهی می کردند و می فرمودند : زنان از وسط کوچه راه نروند (بلکه از کنار آن راه بروند)

مستدرک الوسایل، ج14، ص280


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


ثبت نام یار برای امام زمان(عج)

توجه!.....................اطلاعیه.......................توجه!


قابل توجه شیعیان و عاشقان اهل بیت(ع)مخصوصاًجوانان!

صاحب العصر و الزمان؛حضرت حجة بن الحسن المهدی(عج)

برای تشكیل حكومت جهانی و گسترش عدل علـــــوی

نیاز به نیروی فعال پاک و جوانــــــــــــــــان متعهد دارد،

بنابراین از علاقه مندان جهت ثبت نام دعوت به عمل می آید.


*شرایـــــــط ثــبـت نـام:


1-دارا بودن قلب لطیف و مهـــــــــربان...


2-انجام واجبات و ترک محــــــــرّمات...

3-تزكیه نفس...

(كه این مهمترین و اساسی ترین شرط سربازگیری حضرت است.)

4-تشویق وترغیب دیگران به سوی آن یارمهربان

(امر به معروف ونهی از منكر)


*زمـــان ثــبـت نــام:


ثبت نام و سرباز گیری شروع شده است.


*مكان ثبت نام:


دل داوطلــــــب...



*لازم به ذكر است فرصت برای پیوستن به حضرت؛

بسیار محدود است،

حتی برای وضو گرفتن هم وقت نیست،

باید تیمم كرد و با نمازعشق به یاری آن حضـرت شتافت

و در صورتی كه تعداد داوطلبان به حد كافی نرسد،

ظهور ایشان به تاخیـر می افتد،

و همه ی ما مسئول این فاجعه خواهیـم بود!


ای لشكر صاحب زمان

آماده باش؛آماده باش!!!

ممنون که ثبت نام کردید.



نماز می خوانم اما کمی بد حجاب هستم!

یک سوال و جواب آن

سوال
نماز می خوانم اما کمی بد حجاب هستم آیا خدا مرا می پذیرد؟
سوال – من دختری هستم با ایمان و نماز خوان، به اسلام ایمان دارم و آن چه اسلام گفته رعایت می کنم . اما فقط کمی بد حجاب هستم . به من نگویید که حجاب خود را رعایت کن که نمی توانم . می خواهم بدانم نماز و کارهای دینی که انجام می دهم مورد رضایت خداوند واقع می شود یا خیر ؟ (بقیه در ادامه مطلب)


یک سوال و جواب آن

سوال

نماز می خوانم اما کمی بد حجاب هستم آیا خدا مرا می پذیرد؟
سوال – من دختری هستم با ایمان و نماز خوان، به اسلام ایمان دارم و آن چه اسلام گفته رعایت می کنم . اما فقط کمی بد حجاب هستم . به من نگویید که حجاب خود را رعایت کن که نمی توانم . می خواهم بدانم نماز و کارهای دینی که انجام می دهم مورد رضایت خداوند واقع می شود یا خیر ؟

پاسخ – خدمت امام صادق (ع) نقل می کنند که یک فردی است که شیعه ی شما است و می گوید من شیعه ی جعفری هستم . نماز هم می خواند ولی دزدی می کند ما بابت کاری که می کند خجالت می کشیم و شرمنده هستیم چکار باید بکنیم ؟ اگر به ما یک چنین چیزی را می گفتند و با عرف جامعه ی ما می گفتند که نماز می خواند ولی دزدی می کند و خود را نیز شیعه می داند ما با تمام سوزدل چه می گفتیم ؟ می گفتیم که کاش نماز نمی خواند و لااقل آبروی نماز خوانها را نمی برد . اما امام صادق (ع) خلاف این را فرمودند ، گفتند نماز می خواند ؟ گفتند : بله آقا . ایشان گفتند که اگر نماز خوان است نماز او را نجات می دهد .

من به این خواهر خوب می گویم که اگر دل به نماز بسپاری و آن را جدی بگیری ، فرمول نماز بر روی تو اثر می کند . مگر اینکه نماز تو نماز نباشد . چون قرآن این فرمول را ارائه کرده است : نماز از هر نوع زشتی و بدی آشکاری انسان را حفظ می کند . یواش یواش این پالایش و حمام روح در اعماق وجود انسان می رود . آدم نمازخوان و کسی که به طور جدی پایبند به نماز باشد ، از یک سری از بدی ها حیاء می کند .

اما این دوست خوب ما گفته که من از بد حجاب و بی حجابی حیاء نمی کنم . می گوید که من نماز می خوانم اما می خواهم بی حجاب باشم ، متأسفانه این قشر در حال زیاد شدن در جامعه است . یعنی کسانی که یک یا دو تا از دستورات دینی را انجام می دهند و یک یا دو تا از آنها را می گویند قبول نداریم . من می خواهم از این دوستان خوب سوال کنم و بگویم که شما که نماز را خوب می دانید و توانسته اید زیبایی های آن را درک کنید ، آیا حجاب را جزء دین می دانید یا خیر ؟ درصد زیادی می گویند که جزء دین می دانیم اما برای ما سخت است . ما می خواهیم این ثواب را ببریم ، آن گناه هم هست انشاء اله این ثواب آن گناه را پاک می کند . یاد ما باشد وقتی که قرار است روز قیامت اعمال ما به ما عرضه شود و خداوند برای ما محاسبه کند شاهدهای زیادی را داریم .

شاهدهای ما چه چیزهایی هستند ؟ ابتدا اعضاء و جوارح ما علیه ما شهادت می دهند . خداوند می فرماید : کسانی که گناهکار هستند ، من به زبان و دهان آنها مهر می زنم و بعد به دست و پای آنها می گویم شما بگویید که این فرد چه کارهایی کرده است . فرد می گوید : چرا علیه من شهادت دادید ؟ می گویند : خدا از ما خواست . ما در حقیقت دوربین مخفی های خدا همراه تو بودیم اما تو جدی نگرفتی . تو فکر کردی که شهر که خیلی شلوغ است و دوربین مخفی های خدا نیز که خاموش است و چون زمانی که ما گناه می کنیم مشخص نمی شود ، پس لابد هر گناهی که می کنیم عیبی ندارد خدا بخشیده است . نه روز قیامت ما شاهد های خیلی جدی را داریم . اولین شاهد خود خداوند است .


بیماری خاص

کسی که در مقابل یک گناهی مانند بی حجابی خود را ایمن می داند و می گوید چه عیبی دارد . وارد یک پروسه ی بیماری خاص شده است . بیماری خاص او چیست ؟ ظرفیت حیای او فوق العاده در حال پایین آمدن است . دیدید یک موقع می گویند که گلبول های قرمز یک نفر فوق العاده پایین آمده است و احتمال اینکه دچار مرگ شود وجود دارد . یا در ماه های گرم سال شما دیده اید که می گویند : آب پشت سد آنقدر پایین آمده که احتمالاً ما دچار خشکسالی می شویم . کسی که زمینه ی حیای او در مقابل یک گناه پایین بیاید ، دچار قحطی ایمان می شود .


سه تیپ شخصیتی با یک عملکرد

اهل بیت خیلی جدی به ما یاد داده اند که سه تا تیپ شخصیتی هستند که نسبت به یک گناه به خود گرین کارت می دهند و می گویند که عیبی ندارد این یک گناه را خدا می بخشد . شما حزب الهی ها سخت می گیرید خدا که به خاطر چهار تا تار مو ما را به جهنم نمی برد . این افراد دچار یکی از این تیپ های شخصیتی شده اند .

امیرالمومنین (ع) می فرمایند که کسی که دچار ظرفیت کم حیاء نسبت به یک گناه می شود و آشکارا گناه می کند ، دچار یک نوع نشست شخصیتی شده است و فرو رفته است . دیده اید گاهی اوقات یک ساختمان بلندی را نشان می دهند که فرو می ریزد . دچار یک نوع پستی درونی می شود و یک سری ظرفیت های هویتی را می بازد . وقتی که از یک گناه آشکار حیاء نمی کنی ، در درون تو بخش هایی از هویت تو به گونه ای فرو می ریزد که به یک باره خود را در ناکجا آباد می بینی .

اول فکر نمی کردی که گناهان دیگر برای تو جدی باشد و می گفتی که اگر من این گناه را می کنم ، گناهان دیگر را نمی کنم . اما نمی دانستی که حجاب در حقیقت ظرفیتی است برای اینکه حیاء بالا برود و بتواند پاکدامنی جنسی تو را حفظ کند .


دومین گروه

امیرالمومنین می فرمایند : دومین گروهی که دچار این مشکل می شوند کسانی هستند که دچار حرص شده اند . من که دچار حرص دنیایی شده ام . به نظر شما چرا خانمی که بی حجاب است و نماز می خواند ، علی رغم نماز خواندن حجاب را جدی نمی گیرد؟ چون دل او می خواهد احترام زیادی به او بگذارند و به دنبال یک احترام کاذب می گردد . تا به وسیله ی زیبایی های ظاهری و فیزیکی مورد تحسین قرار بگیرد . یا امکان دارد بگوید من تحسین نمی خواهم اما چون اگر حجاب داشته باشم من را طرد می کنند و پذیرش نمی شوم ، ترجیح می دهم که مانند بقیه باشم .

و حرص این قضیه مربوط به این است که در حقیقت اشتها و ولع زیادی دارد، مانند کسی که آب دریا خورده و طمع به این دارد که همه او را تأیید کنند . من دلم می خواهد که همه ی افراد خوب و بد بگویند که این فرد چقدر آدم خوبی است . بخاطر همین چون بعضی از این افراد در خانواده هایی هستند که خیلی جدی گناه در بین آنها رایج است و اگر کسی سمت پاکی برود متهم است .

ماجرای کسی که وارد شهری شد ، تن همه خارش داشت ولی تن او خارش نداشت . گفتند : تو مریض هستی چون تن همه ی ما می خارد ولی تن تو نمی خارد . گفت به خدا شما مریض هستید نه من . اما آنقدر او را زدند که گفت شما راست می گویید من مریض هستم نه شما .


معرفی کتاب

من می خواهم اینجا یک کتاب را معرفی کنم . کتاب دختران راهی دیگر . ماجرای زن های آمریکایی که اسلام را پذیرفته اند . این کتاب را انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی چاپ کرده است . ماجرای زن های آمریکایی که اصلا با اسلام آشنا نبوده اند . دخترها و زنهایی که در محیط آلوده ی آمریکا اعلام می کنند که ما به سراغ اسلام آمده ایم و حرف هایی برای گفتن داریم . با وجود اینکه جامعه یک جامعه ی برهنه است و برهنگی در آنجا مدال افتخار تلقی می شود .

در یکی از نامه ها این خانم ها این را نوشته اند که دوست داریم مردم آمریکا بدانند که ما انسان هایی درست مانند آنها هستیم . ما نگران آینده و خواهان صلح هستیم . اعتقادات مذهبی راسخی داریم و سعی می کنیم که شیوه ی زندگی ما مورد قبول خداوند باشد . نگفته مورد قبول همه باشد . شما یقین بدانید که اگر بخواهید همه را راضی کنید نمی توانید . بقول قرآن تو می خواهی این همه آدم را راضی کنی ؟ برو سراغ خداوند اگر خدا را راضی کنی او واسطه ی تو و بقیه خواهد شد .

اول شاید سخت باشد ولی بعد این قدرت را پیدا خواهی کرد . حالا ببینید این زن های آمریکایی مسلمان چه توصیه ای برای بقیه زن های آمریکایی دارند می گویند: شوهرم من را مجبور به پوشیدن این نوع لباس نکرده است و به من ستمی روا نداشته است . چون بعضی از افراد فکر می کنند که حجاب مربوط به خودخواهی مرد است درصورتی که نمی دانند این نهایت آزادی زن است .

این خانم مسلمان این را می گوید که من آزاد هستم ، آزاد از بند مد ، از قید و بند لباس ها ، مو ، کفش و هرچیزی از این قبیل . از آمریکا و آمریکایی ها متنفر نیستم . هنوز مسیح (ع) را دوست دارم و خدایی را که او از آن عروج کرده می پرستم . از یهودیان متنفر نیستم . چیزی که از آن بیزار هستم : بی عدالتی ، دروغ ، بی دینی ، تبعیض ، سقط جنین ، بی عفتی و سرپیچی از فرامین خداوند است . زیرا خدای محمد (ص) را دوست دارم .

این کتاب در حقیقت فضایی را برای این دوستان که در فضاهای حریم شکن و هنجار شکن زندگی می کنند فراهم کرده و کتاب خوبی است. خوش است که حسن دلبران گفته آید در حدیث دیگران .

ما باید ببینیم زن ها و دخترانی که در فضای کاملاً غیر دینی زندگی می کنند و اتفاقاً پوشیدن حجاب برای آنها تبدیل می شود به یک پروژه ی فوق العاده سخت .

در کشور ما دقیقاً برعکس آن است غیر از بعضی از فضاهای خصوصی ، شما می بینید که حجاب ایجاد امنیت ، حریم و احترام می کند . امکان دارد در بعضی از جاها خورده فرهنگ ها مانع شود . با تحقیر ، تمسخر و شیوه های مختلف سعی کنند آن کسی را که به راه درست رفته است ، وادار کنند که بر گردد .


سومین گروه

امیرالمومنین (ع) درخصوص سومین تیپ شخصیتی که گناه را برای خود بخشیده و ظرفیت حیاء را برای خود پایین آورده است ، می گویند این آدم فرد دروغ گویی است .

حیاء آدم های دروغ گو کم می شود . شما می توانید بپرسید یک آدمی که نماز می خواهد اما حجاب او ضعیف است یا حجاب ندارد چرا به او می گویید : دروغ گو ؟ بخاطر اینکه ابتدا به خود دروغ می گوید و بعد هم به خدا . می گوید خدایا تو را دوست دارم و نماز می خواند . اما تو را دوست ندارم چون حجاب تو را نمی خواهم .

قرآن به این افراد می گوید کسانی هستند که بعضی را قبول کرده اند و بعضی را قبول نکرده اند .

به این دوست خوب و تمام دوستان از این قسم عرض می کنم که یاد ما باشد ، قرآن می گوید : آیا وقت آن نرسیده که آدم های مومن ، تو که به نماز ایمان آورده ای، به آن ظرفیت طلایی و آسمانی که خداوند ویژه قرار داده و کامل ترین نوع نماز را در کامل ترین دین قرار داده ایمان آورده ای و با جان و دل آن را می پذیری ، چرا اجازه می دهی که هفت در را بسته باشی اما یک در را باز بگذاری ؟ و اجازه می دهی که حریم حیاء تو پایین بیاید .


مهم ترین خصلت اخلاقی در دین ما

هیچ خصلت اخلاقی را دین ما به اندازه ی حیاء مهم نمی داند . عقل و ایمان با حیاء در دو کفه ی مساوی دیده شده اند . عقل ندارد کسی که حیاء ندارد . ایمان ندارد کسی که حیاء ندارد و بی حجابی ، ظرفیت حیاء را بدجوری می سوزاند . آنقدر که گویی غیر ممکن می شود کسی بتواند پاکدامنی خود را بدون حجاب حفظ کند . اگر راه آسان تری وجود داشت ، قطعاً خداوندی که همه چیز را برای بنده آسان می خواهد تا خوشبختی را بدست بیاورد ، آن را برای ما ایجاد می کرد.

قرآن این الگو را به ما یاد می دهد و تأکید من برای این دوستان خوب است که خوشبختانه به ریسمان نجات چنگ زده اند ، نماز را گرفته اند اما در بعضی از ابعاد خطا می کنند . قرآن یک آیه ی شریفه ی ویژه ای را دارد و می فرماید کسانی که دلشان می خواهد کارهای زشت آشکار را بین افراد خوب ترویج کنند ، یعنی می گویند که چقدر به حجاب چسبیده اید نماز خود را بخوانید و حجاب را رها کنید ، مثلاً من نماز می خوانم خیلی هم خوب ، هرچقدر هم شما بخواهید نماز می خوانم اما حجاب ندارم شما هم مثل من باشید . یعنی دلشان می خواهد که زشتی ها و گناهان در بین مردم رایج شود . خدا می فرماید : چنین کسانی دردها و رنج های عجیب و غریبی خواهند داشت در این دنیا و در آخرت .این را همان قرآنی که نماز را برای ما قرار داده در سوره ی مبارکه ی نور ، آیه ی نوزده می فرماید .


مدرسه ی الهی

آن کسی که ایمان ندارد یا به فرهنگ دینی آشنا نیست یا با فرهنگ توحید و اهل بیت آشنا نیست ، حساب او جدا است. او اصلاً وارد مدرسه ی الهی نشده است . اما تو آمده ای و به خوبی ها و بدی ها با هم عمل می کنی . قطعاً این مسئله باعث می شود که قبح بسیاری از زشتی ها بریزد و این خطرناک است .


راس همه ی بدی ها

این روایت را از حضرت امیر(ع) بخوانم که رأس همه ی بدی ها این است که من بی مبالات شوم و جرأت به گناه کنم و بگویم می کنم و خوب کردم که می کنم . امیرالمومنین به عنوان کلید دار ملکوت می فرماید که یاد شما باشد که آنقدر گناه می کنید و جلو می روید که نه تنها ناراحت نمی شوید بلکه به گناهان خود افتخار خواهید کرد و آنجا یعنی دیگر امیدی برای اصلاح شما نیست. امیدوار هستم که این دوستان قبل از اینکه به این مرحله برسند نماز آنها را نجات دهد .

خانم نیلچی زاده / برنامه ی سمت خدا مورخ 22 / 10 / 1389


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

فضیلت فرستادن صلوات

فضیلت فرستادن صلوات

یک آیه از قرآن:
در آیه 56 سوره احزاب مى‏ خوانیم: "ان الله و ملائكته یصلون على النبى یا ایهاالذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما" «خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود مى‏ فرستند، اى كسانى كه ایمان آورده‏اید بر او درود بفرستید و سلام بگوئید و در برابر فرمانش تسلیم باشید.»
***
صلوات جهت حاجت

حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) فرمودند : صلوات فرستادن شما بر من باعث روا شدن حاجت هاي شماست و خدا را از شما راضي مي گرداند و اعمال شما را پاک و پاکيزه مي کند.(بقیه در ادامه مطلب)


فضیلت فرستادن صلوات

یک آیه از قرآن:
در آیه 56 سوره احزاب مى‏ خوانیم: "ان الله و ملائكته یصلون على النبى یا ایهاالذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما" «خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود مى‏ فرستند، اى كسانى كه ایمان آورده‏اید بر او درود بفرستید و سلام بگوئید و در برابر فرمانش تسلیم باشید.»
***

صلوات جهت حاجت

حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) فرمودند : صلوات فرستادن شما بر من باعث روا شدن حاجت هاي شماست و خدا را از شما راضي مي گرداند و اعمال شما را پاک و پاکيزه مي کند.

منبع : داستانهاي صلوات – ص 10


آمرزش گناهان با صلوات

حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) فرمودند : هر کس هر روز از روي شوق و محبت به من سه مرتبه صلوات بفرستد ، بر خدا لازم مي شود که گناهان او را بيامرزد ، در همان روز يا همان شب

منبع : بحار الانوار- ج 94 – ص 69 – داستان هاي صوات – ص 12


ميزان صلوات در قيامت

حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) فرمودند : روز قيامت ، من پيش ميزان اعمال هستم ، يعني که هر کس کفه سيئاتش (گناهانش) سنگين تر از کفه حسناتش (ثواب هايش) باشد ، من صلوات هايي را که برايم فرستاده مي آورم و در کفه حسناتش مي گذارم تا آن که کفه حسناتش سنگين تر گردد.

منبع : ثواب الاعمال و عقاب الاعمال باب ثواب الصلاه النبي ، داستان هاي صلوات – ص 13


ديدن بهشت با صلوات

حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) فرمودند : هر کس هر روز هزار صلوات بر من بفرستد از دنيا نخواهد رفت تا جاي خود را در بهشت ببيند

منبع : فضيلت صلوات- ص 14 ، داستان هاي صلوات ص14


شرکت ملائکه ها در مجالس صلوات

حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) فرمودند : کارواني از فرشتگان به امر پروردگار در جهان حرکت مي کنند و هنگامي که به جلسه ذکر و صلوات مي رسند ، به يکديگر مي گويند : فرود آييم . زماني که پياده مي شوند ، اهل جلسه را هنگام دعا با ذکر آمين ، ياري کرده و نيز اهل جلسه را هنگام صلوات کمک و همراهي مي کنند و در پايان به يکديگر مي گويند : خوشا به حال افراد اين جلسه که خدا آنان را آمرزيد

منبع : آثار و برکات صلوات ص 37


خشنودي پيامبر (صلی الله علیه وآله) از صلوات هاي زياد

شخصي بسيار زاهد و عابد که گوشه گير بود و در مجالس و محافل حاضر نمي شد ، روزي در مجلس سخنراني شرکت کرد و موجب تعجب همه شد . علت حضورش را پرسيدند ، گفت : رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را در خواب ديدم و به من فرمود: برو به مجلس سخنراني فلان واعظ که زياد بر من صلوات مي فرستد و من از او خشنودم

منبع : شرح فضايل صلوات ص92 – آثار و برکات صلوات ص 87


گم کردن راه بهشت

رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند : مَن نَسَي الصَلاة عَليَ اخطَا طَريقَ الجنَةِ

کسي که صلوات بر من را فراموش کند راه بهشت را گم کرده است

منبع : آثار و برکات صلوات ص97


فوائد صلوات

رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند : در مقابل صد صلوات ، خدا صد حاجت را بر آورده کند

منبع : هديه خدا ص 20


با صداي بلند صلوات فرستادن ، نفاق را بر طرف مي کند

منبع : ثواب الاعمال ص 190 – هديه خدا ص 20


صلوات فرستادن موجب پاکيزه شدن عمل هاست

منبع : امالي طوسي ج 1 - هديه خدا ص20


هر کس يک مرتبه صلوات بفرستد ، خدا درِ عافيت را بر او مي گشايد

منبع : جامع الاخبار ص 67 - هديه خدا ص 20


صلوات فرستادن فقر را بر طرف مي نمايد

منبع : جلاء الافهام ص 252 - هديه خدا ص20


هرگاه چيزي از ياد انسان برود و آدمي آن را فراموش کند ، صلوات موجب مي شود آن را به خاطر آيد منبع : جلاء الافهام ص 252 - هديه خدا ص20


صلوات ، دشمن ديرين و هميشه در کمين يعني ابليس را ذليل و خوار مي نمايد

منبع : هديه خدا ص20- شرح فضايل صلوات ص 114


هر که بر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) صلوات بفرستد ، خدا و ملائکه بر او صلوات مي فرستند

منبع : اصول کافي ج 4 ص 249 – جامع الاخبار ص 69 - هديه خدا ص17


انسان با رتبه و مقام صلوات به مقام خليلي مي رسد ، چنان که ابراهيم (عليه السلام)به برکت صلوات به مقام خليلي نائل آمد

منبع : هديه خدا ص17 – علل الشرايع ص 34

سزاوارترين و نزديک ترين مردم در روز قيامت به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) کسي است که در دنيا بر آن حضرت بيشتر صلوات فرستاده باشد

منبع : هديه خدا ص22 – جامع الاخبار ص 68 – مکارم الاخلاق ص 312


رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به حضرت علي (عليه السلام) فرمود : هر کس بر من صلوات بفرستد شفاعت من بر او واجب مي شود

منبع : هديه خدا ص20 – جامع الاخبار ص 67


حضرت رضا (عليه السلام) فرمودند : هر کس قادر بر کفاره گناهان خود نباشد صلوات بسيار بفرستد که صلوات بر محمد و آل محمد گناهان را مي ريزاند

منبع : هديه خدا ص22 – جامع الاخبار ص 28


امير المومنين (عليه السلام) فرمودند : صلوات فرستادن در محو کردن گناهان شديدتر است از فرو نشانيدن آتش توسط آب

منبع : هديه خدا ص23 – ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص 184


رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند : هر کس بعد از نماز ظهر ، صد بار صلوات بفرستد خداوند سه پاداش به او مي دهد

اول: مديون نشود و اگر مديون شود خداوند ادا کند

دوم:ايمان او را حفظ کند که اين بزرگ ترين بخشش است

سوم : روز قيامت از نعمتي که به او داده نپرسد

منبع : ختوم و اذکار شفا و درمان ص 60 – هديه خدا ص 142 – آثار و برکات صلوات ص 119


صلوات ، هنگام مصاحفه با مسلمانان

رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمودند : دو بنده که دوست يکديگر باشند و براي خدا با هم مسافحه نمايند و بر من صلوات فرستند ، پيش از آنکه از هم جدا شوند ، خدا گناهان هر دو را مي آمرزد

منبع : فضايل صلوات ص 112


صلوات با دل و زبان

يکي از آداب فرستادن صلوات اين است که دل با زبان موافقت نمايد ، به اين معنا که از روي غفلت زبان را به گفتن صلوات حرکت ندهد

منبع : شرح صلوات ج 116


مانع غيبت

روزي يکي از اوليا به حضرت الياس و حضرت خضر (عليهم السلام) شکايت کرد که مردم زياد غيبت مي کنند و غيبت هم از گناهان کبيره است و هر چه آنها را نصحيت مي کنم و آنها را منع از غيبت مي کنم ، به حرفم اعتنايي نمي کنند و آن عمل قبيح را ترک نمي کنند . چه کنم ؟ حضرت الياس (عليه السلام) فرمود : چاره اين کار اين است که وقتي وارد چنين مجلسي و ديدي غيبت مي کنند ، بگو

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آل محمد

پروردگار ، ملکي را بر اهل مجلس موکل مي کند که هر وقت کسي خواست غيبت کند آن ملک جلوي اين عمل زشت را مي گيرد و نمي گذارد غيبت شود . سپس حضرت خضر (عليه السلام) فرمود : وقتي کسي در وقت بيرون رفتن از مجلس بگويد

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آل محمد

حضرت حق ملکي را مي فرستد تا نگذارد که اهل آن مجلس غيبت او را کنند

منبع : داستان هاي صلوات ص 57


فرياد رسي صلوات در قبر

شبلي نقل نموده است : من همسايه اي داشتم که وفات نمود . او را خواب ديدم ،از او پرسيدم : خدا با تو چه کرد ؟

گفت : اي شيخ ! هول هاي بزرگ ديدم ، و رنج هاي عظيم کشيدم . از آن جمله به وقت سوال منکر و نکير ، زبان من از کار باز ماند . با خود مي گفتم : واويلاه ، اين عقوبت از کجا به من رسيد ؟ آخر ، من مسلمان بودم و بر دين اسلام مُردم. آن دو فرشته با غضب از من جواب طلبيدند. ناگاه شخصي نيکو موي و خوش بوي آمد ، ميان من و ايشان حايل شد و مرا تلقين کرد تا جواب ايشان را به نحو خوب بدهم ، از آن شخص پرسيدم : تو کيستي – خدا تو را رحمت کند – که من را از اين غصه خلاصي دادي ؟

گفت : من شخصي هستم که از صلواتي که تو بر پيغمبر (صلی الله علیه وآله)فرستادي آفريده شده ام ، و مامورم در هر وقت و هر جا که در ماني به فرياد تو رسم

منبع : آثار و برکات صلوات ص 131


نجات عبور از صراط

رسول خدا (ص) فرمودند : شب گذشته ، عجيب خوابي ديدم . مردي از امت خود را ديدم که از صراط مي گذشت و هر لحظه مي لرزيد ، و در هر قدم مي لغزيد . پس ديدم صلواتي که بر من فرستاده بود ، آمد و دست او را گرفت ، و به سلامت او را از صراط گذرانيد

منبع : آثار و برکات صلوات ص 143


نزديک ترين افراد به پيامبر (صلی الله علیه وآله) در قيامت

رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند : نزديک ترين شخص به من در فرداي قيامت کسي است که صلوات بيش تري بر من فرستاده باشد

منبع : آثار و برکات صلوات ص 143


واجب شدن شفاعت

رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در وصيت خود به امير مومنان علي (عليه السلام) فرمود : يا علي ! هر کس بر من ، هر روز و هر شب صلوات فرستد ، شفاعتم بر او واجب مي شود ؛ اگر چه گناهانش از گناهان بزرگ باشد

منبع : آثار و برکات صلوات ص 146 – بحار الانوار ج 91 ص 63


رفع عطش قيامت

خدا وحي کرد به حضرت موسي – علي نبينا و آله و عليه السلام - : اي موسي ! دوست داري که عطش قيامت تو را در نيابد و در مواقف آن روز تشنه نباشي ؟ عرض کرد : بلي اي پروردگار جهانيان . خطاب رسيد : امروز در دنيا بر حبيب من صلوات فرست تا فردا از تشنگي قيامت ايمن باشي

منبع : آثار و برکات صلوات ص 151

منبع مطلب :راه ساجدین

التماس دعا

اللهم صل علی محمد و آل محمد

اللهم عجل لولیک الفرج

گرسنگی کشیدن

خداوندا ما رو ببخش که با این همه نعمتی که به ما دادی باز می گوییم چیزی نداریم

...کاش می توانستیم کمکتان کنیم...

اللهم عجل لولیک الفرج

مکالمه مرد روستایی با تلفن بیمارستان!

این داستان رو اون آقایانی بخوانند که هیچ ارزشی به همسرشان قائل نیستند در صورتی که همسرانشان بیشتر از خودشان برای بقای کانون خانواده تلاش می کنند و بدون همسر هیچی نیستند

داستان زیبا و پند آموز

از لحظه ای که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می‌خواست او همان جا بماند. از حرف‌های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم.
یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می‌خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو بود. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و ...(بقیه در ادامه مطلب)

این داستان رو اون آقایانی بخوانند که هیچ ارزشی به همسرشان قائل نیستند در صورتی که همسرانشان بیشتر از خودشان برای بقای کانون خانواده تلاش می کنند و بدون همسر هیچی نیستند


داستان زیبا و پند آموز


از لحظه ای که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می‌خواست او همان جا بماند. از حرف‌های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم.
یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می‌خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه‌شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می‌شد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی‌کرد: «گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می‌روید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درس‌ها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر می‌شود. به زودی برمی‌گردیم...»
چند روز بعد، پزشکها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که گریه می‌کرد گفت: «اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچه‌ها باش.»
مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: «این قدر پرچانگی نکن.»
اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت. بعد از گذشت ده ساعت، پرستاران زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. عمل جراحی با موفقیت انجام شده بود. مرد از خوشحالی سر از پا نمی‌شناخت و وقتی همه چیز رو به راه شد، بیرون رفت و شب دیروقت به بیمارستان برگشت. مرد آن شب مثل شب‌های گذشته به خانه زنگ نزد. فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بی‌هوش بود.
صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمی‌توانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن می‌خواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد می‌خواست او همان جا بماند.
همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ می‌زد. همان صدای بلند و همان حرف هایی که تکرار می‌شد. روزی در راهرو قدم می‌زدم. وقتی از کنار مرد می‌گذشتم، داشت می‌گفت: «گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب می‌شود و ما برمی‌گردیم.»
نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تلفن همگانی نیست. همچنان با تعجب به مرد روستایی نگاه می کردم که متوجه من شد، مرد درحالی که اشاره می‌کرد ساکت بمانم، حرفش را ادامه داد تا این که مکالمه تمام شد.
بعد آهسته به من گفت: «خواهش می‌کنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوسفندها را قبلاً برای هزینه عمل جراحیش فروخته ام. برای این که نگران آینده‌مان نشود، وانمود می‌کنم که دارم با تلفن حرف می‌زنم.»
در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن های با صدای بلند برای خانه نبود! بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود.
از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بین شان بود، تکان خوردم. عشقی حقیقی که نیازی به بازی‌های رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد نداشت، اما قلب دو نفر را گرم می‌کرد.
منبع

داستان های پند آموز (1)

داستان پند آموز

داستان جالب بهلول و شکستن سر استاد

روزی بهلول در حالی که داشت از کوچه ای می گذشت شنید که استادی به شاگردانش می گوید : من امام صادق (ع) را قبول دارم اما در سه مورد با او کاملا مخالفم !

یک اینکه می گوید :خداوند دیده نمی شود پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد.
دوم می گوید :خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد.
سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد(ادامه مطلب)

داستان پند آموز

داستان جالب بهلول و شکستن سر استاد

روزی بهلول در حالی که داشت از کوچه ای می گذشت شنید که استادی به شاگردانش می گوید : من امام صادق (ع) را قبول دارم اما در سه مورد با او کاملا مخالفم !

یک اینکه می گوید :خداوند دیده نمی شود پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد.
دوم می گوید :خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد.
سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد

بهلول تا این سخنان را از استاد شنید فورا کلوخ بزرگی به دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد و آنرا شکافت !
استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند

خلیفه گفت : ماجرا چیست؟
استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد و آنرا شکست !
بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟
گفت : نه
بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد.
ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟
پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم
استاد دلایل بهلول دیوانه را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت !!!

جوانی با چاقو

جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت : بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ، بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت :
آری من مسلمانم.
جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا ، پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند ، جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد . پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد.
جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید :
آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟
افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به پیش نماز مسجد دوختند . پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت : چرا نگاه میکنید ، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود ...




اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

123456
7
8910
last