امام صادق (عليه السلام) به يکى از ياران خود فرمود:
1- هر گاه ديدى که: حق بميرد وطرفدارانش نابود شوند.
2- وديدى که: ظلم وستم فراگير شده است.
3- وديدى که: قرآن فرسوده وبدعت هايى از روى هوا وهوس، در مفاهيم آن آمده است.
4- وديدى که: دين خدا (عملا) تو خالى شده، همانند ظرفى که آن را واژگون سازند!
5- وديدى که: طرفداران واهل باطل بر اهل حق پيشى گرفته اند.
6- وديدى که: کارهاى بد آشکار شده واز آن نهى نمى شود وبدکاران بازخواست نمى شوند.
7- وديدى که: مردان به مردان وزنان به زنان اکتفا کنند.
8- وديدى که: افراد (به ظاهر) با ايمان سکوت کرده وسخنشان را نمى پذيرند.
9- وديدى که: شخص بدکار دروغ گويد، وکسى دروغ ونسبت نارواى او را رد نمى کند. (بقیه در ادامه مطلب)
علايم و نشانه هاى ظهور حضرت مهدى چيست؟
چنان که پيشتر بيان شد، وقت ظهور امام مهدى (عجل الله فرجه) براى هيچ کس جز خداوند متعال معلوم نيست، وکسانى که وقت ظهور را تعيين نمايند، دروغگو شمرده شده اند. ولى علايم ونشانه هاى بسيارى براى ظهور آن حضرت در کتابهاى حديث ثبت شده است که ذکر تمام آنها از حوصله اين کتاب خارج مى باشد.
علايم ظهور به دو دسته کلى تقسيم مى شوند: علايم حتمى وعلايم غير حتمى. چنانکه فضيل بن يسار از امام باقر (عليه السلام) روايت کرده که فرمود: (نشانه هاى ظهور دو دسته است: يکى نشانه هاى غير حتمى وديگر نشانه هاى حتمى، خروج سفيانى از نشانه هاى حتمى است که راهى جز آن نيست). (1)
منظور از علايم حتمى آن است که به هيچ قيد وشرطى مشروط نيست وقبل از ظهور بايد واقع شود. ومقصود از علايم غير حتمى آن است که حوادثى به طور مطلق وحتم از نشانه هاى ظهور نيست، بلکه مشروط به شرطى است که اگر آن شرط تحقق يابد مشروط نيز محقق مى شود، واگر شرط مفقود شود مشروط نيز تحقق نمى يابد. ولذا مسلم است علايمى که در مورد حتمى بودن آنها نصى نداشته باشيم، احتمال رخ دادن آنها نيز وجود دارد.
واما علايم غير حتمى بسيارند که به يک روايت، از امام صادق (عليه السلام) اکتفا مى کنيم، در اين روايت چنان روى علايم ومفاسد انگشت گذارده شده که گويى اين پيشگويى، مربوط به 13 يا 14 قرن پيش نيست، بلکه مربوط به همين قرن است؛ وامروز که بسيارى از آنها را با چشم خود مى بينيم قبول مى کنيم که براستى معجزه آساست.
امام صادق (عليه السلام) به يکى از ياران خود فرمود:
1- هر گاه ديدى که: حق بميرد وطرفدارانش نابود شوند.
2- وديدى که: ظلم وستم فراگير شده است.
3- وديدى که: قرآن فرسوده وبدعت هايى از روى هوا وهوس، در مفاهيم آن آمده است.
4- وديدى که: دين خدا (عملا) تو خالى شده، همانند ظرفى که آن را واژگون سازند!
5- وديدى که: طرفداران واهل باطل بر اهل حق پيشى گرفته اند.
6- وديدى که: کارهاى بد آشکار شده واز آن نهى نمى شود وبدکاران بازخواست نمى شوند.
7- وديدى که: مردان به مردان وزنان به زنان اکتفا کنند.
8- وديدى که: افراد (به ظاهر) با ايمان سکوت کرده وسخنشان را نمى پذيرند.
9- وديدى که: شخص بدکار دروغ گويد، وکسى دروغ ونسبت نارواى او را رد نمى کند.
10- وديدى که: بچه ها، به بزرگان احترام نمى گذارند.
11- وديدى که: قطع پيوند خويشاوندى شود.
12- وديدى که: بدکار را ستايش کنند واو شاد شود وسخن بدش به او برنگردد.
13- وديدى که: نوجوان پسر، همان کنند که زنان مى کنند.
14- وديدى که: زنان با زنان ازدواج نمايند.
15- وديدى که: انسانها اموال خود را در غير اطاعت خدا مصرف مى کنند وکسى مانع نمى شود.
16- وديدى که: افراد با ديدن کار وتلاش نامناسب مؤمن، به خدا پناه مى برند.
17- وديدى که: مداحى دروغين از اشخاص، زياد شود.
18- وديدى که: همسايه همسايه خود را اذيت مى کند واز آن جلوگيرى نمى شود.
19- وديدى که: کافر به خاطر سختى مؤمن، شاد است.
20- وديدى که: شراب را آشکارا مى آشامند وبراى نوشيدن آن کنار هم مى نشينند واز خداوند متعال نمى ترسند.
21- وديدى که: کسى که امر به معروف مى کند خوار وذليل است.
22- وديدى که: آدم بدکار در آنچه آن را خداوند دوست ندارد، نيرومند ومورد ستايش است.
23- وديدى که: اهل قرآن ودوستان آنها خوارند.
24- وديدى که: راه نيک بسته وراه بد باز است.
25- وديدى که: خانه کعبه تعطيل شده، وبه تعطيلى آن دستور داده مى شود.
26- وديدى که: انسان به زبان مى گويد ولى عمل نمى کند.
27- وديدى که: مؤمن، خوار وذليل شمرده شود.
28- وديدى که: بدعت وزنا آشکار شود.
29- وديدى که: مردم به شهادت وگواهى ناحق اعتماد کنند.
30- وديدى که: حلال، حرام شود وحرام، حلال گردد.
31- وديدى که: دين بر اساس ميل اشخاص معنى شود، وکتاب خدا واحکام آن تعطيل گردد.
32- وديدى که: جرات بر گناه آشکار شود وديگر کسى براى انجام آن منتظر تاريکى شب نگردد.
33- وديدى که: مؤمن نتواند نهى از منکر کند مگر در قلبش.
34- وديدى که: ثروت بسيار زياد در راه خشم خدا خرج گردد.
35- وديدى که: سردمداران به کافران نزديک شوند واز نيکوکاران دور شوند.
36- وديدى که: واليان در قضاوت رشوه بگيرند.
37- وديدى که: پستهاى مهم واليان بر اساس مزايده است نه بر اساس شايستگى.
38- وديدى که: مردم را از روى تهمت ويا سوء ظن بکشند.
39- وديدى که: مرد به خاطر همبسترى با همسران خود مورد سرزنش قرار گيرد.
40- وديدى که: زن بر شوهر خود مسلط شود وکارهايى که مورد خشنودى شوهر نيست انجام مى دهد وبه شوهرش خرجى مى دهد.
41- وديدى که: سوگندهاى دروغ به خدا بسيار گردد.
42- وديدى که: آشکارا قمار بازى مى شود.
43- وديدى که: مشروبات الکلى بطور آشکار بدون مانع خريد وفروش مى شود.
44- وديدى که: مردم محترم توسط کسى که مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.
45- وديدى که: نزديکترين مردم به فرمانداران آنانى هستند که به ناسزاگويى به ما خانواده عصمت (عليه السلام) ستايش شوند.
46- وديدى که: هر کس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده وگواهى اش را قبول نمى کنند.
47- وديدى که: در گفتن سخن باطل ودروغ با همديگر رقابت کنند.
48- وديدى که: شنيدن سخن حق بر مردم سنگين است ولى شنيدن باطل بر ايشان آسان است.
49- وديدى که: همسايه از ترس زبان به همسايه احترام مى کند.
50- وديدى که: حدود الهى تعطيل شود وطبق هوى وهوس عمل شود.
51- وديدى که: مسجدها طلا کارى (زينت داده) شود.
52- وديدى که: راستگوترين مردم نزد آنها مفتريان دروغگو است.
53- وديدى که: بدکارى آشکار شده وبراى سخن چينى کوشش مى شود.
54- وديدى که: ستم وتجاوز شايع شده است.
55- وديدى که: غيبت، سخن خوش آنها شود وبعضى بعض ديگر را به آن بشارت کنند.
56- وديدى که: حج وجهاد براى خدا نيست.
57- وديدى که: سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند.
58- وديدى که: خرابى بيشتر از آبادى است.
59- وديدى که: معاش انسان از کم فروشى به دست مى آيد.
60- وديدى که: خونريزى آسان گردد.
61- وديدى که: مرد به خاطر دنيايش رياست مى کند.
62- وديدى که: نماز را سبک شمارند.
63- وديدى که: انسان ثروت زيادى جمع کرده، ولى از آغاز آن تا آخر، زکاتش را نداده است.
64- وديدى که: قبر مردها را بشکافند وآنها را اذيت کنند.
65- وديدى که: هرج ومرج بسيار است.
66- وديدى که: مرد روز خود را با مستى به شب مى رساند، وشب خود را نير به همين منوال به صبح برساند وهيچ اهميتى به برنامه مردم ندهد.
67- وديدى که: با حيوانات آميزش مى شود.
68- وديدى که: مرد به مسجد (محل نماز) مى رود وقتى برمى گردد لباس در بدن ندارد (لباسش را دزديده اند).
69- وديدى که: حيوانات همديگر را بدرند.
70- وديدى که: دلهاى مردم سخت وديدگانشان خشک وياد خدا برايشان گران است.
71- وديدى که: بر سرکسبهاى حرام آشکارا رقابت کنند.
72- وديدى که: نماز خوان براى خودنمايى نماز مى خواند.
73- وديدى که: فقيه براى دين خدا فقه نمى آموزد وطالب حرام ستايش واحترام مى گردد.
74- وديدى که: مردم در اطراف قدرتمندانند.
75- وديدى که: طالب حلال، مذمت وسرزنش مى شود وطالب حرام، ستايش واحترام مى گردد.
76- وديدى که: در مکه ومدينه کارهايى مى کنند که خدا دوست ندارد وکسى از آن جلوگيرى نمى کند، وهيچ کس بين آنها وکارهاى بدشان مانع نمى شود.
77- وديدى که: آلات موسيقى ولهو در مدينه ومکه آشکار گردد.
78- وديدى که: مرد سخن حق گويد وامر به معروف ونهى از منکر کند، ولى ديگران او را از اين کار بر حذر مى دارند.
79- وديدى که: مردم به همديگر نگاه مى کنند، واز مردم بدکار پيروى نمايند.
80- وديدى که: راه نيک خالى وراه رونده ندارد.
81- وديدى که: مرده را مسخره کنند وکسى براى او اندوهگين نشود.
82- وديدى که: سال به سال بدعت وبديها بيشتر شود.
83- وديدى که: مردم وجمعيتها جز از سرمايه داران پيروى نکنند.
84- وديدى که: به فقير چيزى را دهند که برايش بخندند، ولى در راه غير خدا ترحم است.
85- وديدى که: علايم آسمانى آشکار شود وکسى از آن نگران نشود.
86- وديدى که: مردم مانند حيوانات در انظار يکديگر عمل جنسى به جا مى آورند وکسى از ترس مردم از آن جلوگيرى نمى کند.
87- وديدى که: انسان در راه غير خدا بسيار خرج کند، ولى در راه خدا از اندک هم مضايقه دارد.
88- وديدى که: عقوق پدر ومادر رواج دارد وفرزندان هيچ احترامى براى آنها قائل نيستند بلکه نزد فرزند از همه بدترند.
89- وديدى که: زنها بر مسند حکومت بنشينند وهيچ کارى جز خواسته آنها پيش نرود.
90- وديدى که: پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد، وپدر ومادرش را نفرين کند واز مرگشان شاد گردد.
91- وديدى که: اگر روزى بر مردى بگذرد، ولى او در آن روز گناه بزرگى مانند بدکارى، کم فروشى وزشتى انجام نداده ناراحت است.
92- وديدى که: قدرتمندان، غذاى عمومى مردم را احتکار کنند.
93- وديدى که: اموال حق خويشان پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) (خمس) در راه باطل تقسيم گردد وبا آن قمار بازى وشرابخوارى شود.
94- وديدى که: به وسيله شراب بيمار را مداوا وبراى بهبودى آن را تجويز کنند.
95- وديدى که: در امر بمعروف ونهى از منکر وترک دين بى تفاوت ويکسانند.
96- وديدى که: سر وصداى منافقان برپا، اما صداى حق طلبان خاموش است.
97- وديدى که: براى اذان ونماز مزد مى گيرند.
98- وديدى که: مسجدها پر است از کسانى که از خدا نترسند وغيبت هم نمايند.
99- وديدى که: خورندگان اموال يتيمان ستوده شوند.
100- وديدى که: قاضيان بر خلاف دستور خداوند قضاوت کنند.
101- وديدى که: استانداران از روى طمع، خائنان را امين خود قرار دهند.
102- وديدى که: فرمانراوايان، ميراث مستضعفان را در اختيار بدکاران از خدا بى خبر قرار دهند.
103- وديدى که: بر روى منبرها از پرهيزکارى سخن مى گويند، ولى گويندگان آن پرهيزکار نيستند.
104- وديدى که: صدقه را با وساطت ديگران، بدون رضاى خداوند وبه خاطر درخواست مردم بدهند.
105- وديدى که: وقت (اول) نمازها را سبک بشمارند.
106- وديدى که: هم وهدف مردم شکم وشهوتشان است.
107- وديدى که: دنيا به آنها روى کرده است.
108- وديدى که: نشانه هايى برجسته حق ويران شده است؛ در اين وقت خود را حفظ کن واز خدا بخواه که از خطرات گناه نجاتت بدهد. (2)
اين بود روايت صادق (عليه السلام) که به ذکر گوشه اى از مفاسد جهان در آستانه قيام وانقلاب بزرگ حضرت مهدى (عجل الله فرجه) فراگير خواهد شد. چنانکه اين مفاسد در جوامع کنونى بخصوص جامعه غرب مشهود است. البته روايات بسيارى در اين زمينه وجود دارد که علاقمندان مى توانند به کتابهاى مربوط مراجعه فرمايند.
واما (علايم حتمى الوقوع) ظهور با استفاده از روايات معصومين عليهم السلام، بدين ترتيب است: امام صادق (عليه السلام) فرمود: (پيش از ظهور قائم (عجل الله فرجه) پنج نشانه حتمى است: يمانى، سفيانى، صيحه آسمانى، قتل نفس زکيه، وفرو رفتن در بيابان). (3)
ونيز، هم او فرموده است: (وقوع ندا از امور حتمى است، وسفيانى از امور حتمى است، ويمانى از امور حتمى است، وکشته شدن نفس زکيه از امور حتمى است، وکف دستى که از افق آسمان بيرون مى آيد از امور حتمى است).
واضافه نمود: (ونيز وحشتى در ماه رمضان است که خفته را بيدار کند وشخص بيدا را به وحشت انداخته ودوشيزگان پرده نشين را از پشت پرده بيرون مى آورد). (4)
وامير المؤمنين (عليه السلام) از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت نموده که فرموده: (ده چيز است که پيش از قيامت حتما به وقوع خواهد پيوست: سفيانى، دجال، دخان، دابه، خروج قائم، طلوع خورشيد از مغرب، نزول عيسى، خسوف در مشرق، خسوف در جزيره العرب، وآتشى که از مرکز عدن شعله مى کشد ومردم را به سوى بيابان محشر هدايت مى کند). (5)
وامام محمد باقر (عليه السلام) فرموده است: (در کوفه، پرچمهاى سياهى که از خراسان بيرون آمده است، فرود مى آيد، ووقتى مهدى (عليه السلام) ظاهر شد براى بيعت گرفتن به سوى آن مى فرستد). (6)
پي نوشته ها :
(1) غيبت نعمانى، با ترجمه غفارى، باب 18، ص 429.
(2) بحار الانوار، علامه مجلسى، ج 52، ص 256-260، با اندکى تلخيص در متن.
(3) کمال الدين وتمام النعمه، شيخ صدوق، ص 650.
(4) غيبت نعمانى، با ترجمه غفارى، باب 14، ص 365.
(5) بحار الانوار، علامه مجلسى، ج 52، ص 209. غيبت شيخ طوسى، ص 267.
برای تعجیل در فرج صلواتی بفرستید لطفا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فضیلت نماز شب
از قرآن كریم درباره فضایل نماز شب:
خداوند متعال در آیه هفتاد و نهم سوره اسراء فرموده است برخی از شب را بیدار و متهجد باش و نماز شب مخصوص توست. باشد كه خدایت به مقام محمود(شفاعت) مبعوث گرداند. و همچنین در سوره مزمل آیه 1 می فرماید: ای جامه خواب به خود پیچیده به هنگام شب بر خیز.
سوره فرقان آیه 64 آنان كه در حال قیام و سجده شب را سحر كنند.
سوره سجده آیه 16: پهلوهایشان از رختخوابها جدا می گردد پروردگارشان را در حال ترس و امید می خوانند.
سوره ذاریات آیه 18: مقدار كمی از شب را می خوابند و سحرها استغفار می كنند.(بقیه در ادامه مطلب)
فضیلت نماز شب
از قرآن كریم درباره فضایل نماز شب:
خداوند متعال در آیه هفتاد و نهم سوره اسراء فرموده است برخی از شب را بیدار و متهجد باش و نماز شب مخصوص توست. باشد كه خدایت به مقام محمود(شفاعت) مبعوث گرداند. و همچنین در سوره مزمل آیه 1 می فرماید: ای جامه خواب به خود پیچیده به هنگام شب بر خیز.
سوره فرقان آیه 64 آنان كه در حال قیام و سجده شب را سحر كنند.
سوره سجده آیه 16: پهلوهایشان از رختخوابها جدا می گردد پروردگارشان را در حال ترس و امید می خوانند.
سوره ذاریات آیه 18: مقدار كمی از شب را می خوابند و سحرها استغفار می كنند.
فضائل نماز شب از كلمات ائمه معصومین(ع):
1- رسول اكرم(ص) در مورد نماز شب فرمودند: هنگامی كه بنده ای از بستر خواب نوشین خود در حالی كه چشمانش خواب آلوده است بر می خیزد تا خدای خود را با نماز شب گذاردن خشنود كند خدایش به او بر فرشتگان خویش مباهات می كند و می فرماید آیا این بنده مرا می بینید كه از بستر خود برای نمازی كه بر او واجب نكرده ام برخاسته است گواه باشید كه او را آمرزیدم و همان حضرت فرموده اند آن كسی كه نماز شب می خواند اگر تصور كند روز گرسنه و بدون روزی می ماند یاوه پنداشته است.
2- امام رضا(ع) در مورد فضیلت نماز شب فرمودند: بر شما باد به نماز شب. هیچ بنده مؤمنی در آخر شب بر نمی خیزد و هشت ركعت نماز و دو ركعت نماز شفع و یك ركعت وتر را نمی گذارد و هفتاد مرتبه در دعای دست خود استغفار نمی كند مگر این كه خدایش او را از عذاب گور و عذاب دوزخ پناه می دهد و عمرش را می افزاید و روزیش را فراخ می دارد و سپس فرمود همانا خانه هایی كه در آن نماز شب خوانده می شود، پرتو آن برای مردم آسمانها همچون پرتو ستارگان برای اهل زمین است و می درخشد.
3- امام صادق(ع) در مورد فضیلت نماز شب فرمودند: یكی از جمله اموری كه خداوند آن را وسیله شادمانی روح و نشاط قلبی مؤمن قرار داده است نماز شب میباشد.
4- حضرت علی(ع)در مورد فضیلت نماز شب فرمودند: نماز شب موجب خشنودی خداوند و محبت فرشتگان و نسبت پیامبران و نور معرفت و پایه ایمان و راحت ابدان و خشم شیطان و اسلحه بر علیه دشمنان و اجابت دعاها و قبولی اعمال و بركت روزی و شفاعت نزد ملك الموت و چراغ قبر و زیرانداز انسان در قبر و پاسخگویی نكیر و منكر و انیس و مونس انسان در قبر می باشد و در قیامت حائل بین او و آتش و وسیله سنگینی میزان اعمال و حكم عبور بر صراط و كلید بهشت می باشد.
5- امام صادق(ع) در مورد فضیلت نماز شب فرمودند: به سلیمان دیلمی فرموده است. ای سلیمان دست از شب خیزی بر مدار كه مغبون آن كسی است كه از قیام به هنگام شب محروم بماند.
6- رسول اكرم(ص): چون آخر شب فرا رسید خداوند سبحان فرماید آیا دعا كنندای هست تا اجابتش كنم؟ آیا سؤال كننده و خواهنده ای هست كه خواسته اش را بدهم؟ آیا استغفار كننده ای هست تا او را بیامرزم؟ آیا توبه كننده ای هست تا توبه اش را بپذیرم؟
نماز شب
7- امام صادق(ع): بر شما باد به گزاردن نماز شب كه سنت پیامبر شما و آیین نیكوكاران پیش از شما و وسیله بیرون راندن بیماری از تن شماست.
8- امام محمد باقر(ع) در مورد فضیلت نماز شب فرمودند: محرومیت از نماز شب در اثر گناه است.
9- رسول اكرم(ص) فرمودند: بزرگواران امت من حاملان قرآن و شب زنده داران هستند.
10- رسول اكرم(ص): هركس نماز شب بگذارد چهره اش در روز زیبا و درخشان است.
11- رسول اكرم(ص): دو ركعت نماز در وسط شب از دنیا و مافیها نزد من محبوب تر است.
آثار نماز شب در روایات:
امام صادق (ع) فرمود: نماز شب صورت را زیبا و خلق را نیکو و انسان را خوشبو می کند، تنماز شب رزق را زیاد و قرض را ادا می کند و اندوه را برطرف می سازد و چشم را جلا می دهد.
پیامبر عظیم الشأن اسلام فرمود: نماز شب وسیله ای است برای خوشنودی خدا و دوستی ملائکه، نماز شب سنت و روش پیامبران و نور معرفت و ریشه ایمان می باشد.نماز شب بدن را آرامش می دهد و شیطان را خشمگین می کند سلاحی بر علیه دشمنان و وسیله ای است برای اجابت دعا و قبول شدن اعمال،نماز شب روزی انسان را توسعه می دهد شفیع بین ملک الموت و نمازگزار می شود، چراغ و فرش قبر و جواب (دو فرشته) منکر و نکیر می باشد. در قبر تا قیامت مونس و زائر نمازگزار خواهد بود نماز بر سرش سایه می افکند، تاجی برسرش و لباسی بر بدنش می گردد، نور پیش رویش حائل بین او و آتش دوزخ خواهد بود، برای مؤمن حجتی است نزد خدا و وسیله سنگین شدن میزان اعمال و حکم عبور بر صراط و کلید بهشت می باشد زیرا نماز تکبیر است و حمد و ستایش و تسبیح و تمجید و تقدیس و تعظیم و قرائت و دعا و البته بهترین اعمال خواندن نماز در اول وقت آن است.(بحار ج 87 ص 153،بحار الأنوار ج 87 ص 161، خودسازی تهذیب و تزکیه، ابراهیم امینی ص 279.)
طرز خواندن نماز شب:
نماز شب یازده ركعت می باشد: چهار دو ركعت مانند نماز صبح و دو ركعت نماز شفع كه در ركعت اول بعد از حمد (قل اعوذ برب الناس) و در ركعت دوم (قل اعوذو برب الفلق) و یا هر سوره ای كه بخواند و اما نماز وتر كه یك ركعت است بعد از حمد سه مرتبه (قل هو الله احد) و بعد دعای دست كه در آن چهل مؤمن را دعا نموده هركس كه می خواهد. پدر باشد یا مادر؛ دوست باشد یا برادر؛ زنده باشد یا مرده به این نحو (اللهم اغفر ... فلانی) و به جای فلانی نام مؤمن یا مؤمنه ای برده شود و اگر چهل مؤمن در نظر نیست بطور جمع دعا كند و چهل مرتبه بگوید: (اللهم اغفر للمؤمنین و المومنات) كه می توان با انگشتان خود بشمارد یا دست چپ را به صورت قنوت نگهدارد و با دست راست با تسبیح بشمارد و بعد از آن همان طور كه ایستاده هفتاد مرتبه بگوید: (استغفر الله ربی و اتوب الیه) و بعد هفت مرتبه بگوید: (هذا مقام العائذ بك من النار) این مقام پناه بردن به تو از آتش و معنی این دعا است. بعد سیصد مرتبه بگوید (العفو العفو) كه سه دور تسبیح می شود و گناهانش را به خاطر بیاورد و بعد اگر خواهد دعای دیگری در قنوت بخواند و گرنه به ركوع و بعد دو سجده را انجام دهد و سلام گوید این بود كیفیت نماز شب و بعد از چند شب برای انسان خیلی ساده خواهد شد بنابر این نماز شب با آن همه ثواب و فضیلت اعجاب انگیز كه دارد از نظر اصل عمل بسیار آسان است و در هر حال هم می شود خواند مثلاً نشسته و یا در حال راه رفتن به طوری كه اگر در اتوبوس نشسته اید می توانید نماز شب را بخوانید و ركوع و سجود را با حركت پلك چشم انجام دهد.
چند نكته مهم در مورد خواندن نماز شب:
كسانی كه نماز شب می خوانند باید شب مقدار كمی شام بخورند كه سبك باشند تا بتوانند به راحتی برای نماز شب بیدار شوند ،چون معده پر، سبب سنگینی و كسالت خواهد شد و همچنین شبها كمی زودتر بخواند تا سحر با نشاط بیشتر با معبود خود گفت و گو كنند و چون عمل بسیار پر فضیلت است شیطان تا بتواند انسان را از انجام آن مأیوس می كند.
وقت نماز شب:
خواندن نماز شب هر چه به اذان صبح نزدیكتر باشد بهتر است مثلاً یك ساعت قبل از اذان صبح و اگر انسان شبی موفق به خواندن نماز شب نشد می تواند در روز و یا بعد از نماز صبح قضا كند همان ثواب را خواهد برد چنانچه پیامبراكرم(ص) می فرماید كه خدا مباهات می كند به بنده ای كه نماز شب را در روز قضا كند و می فرماید ای فرشتگان من بنده من قضا می كند چیزی را كه بر او واجب نكرده ام، گواه باشید كه من او را آمرزیدم.
پس ان شاءالله از امشب ساعتها را كوك كرده و هرگز نخواهیم گذاشت شیطان این توفیق بزرگ را از ما بگیرد و همچنین از دعا برای فرج مولایمان امام زمان (عج) فراموش نخواهیم كرد.
منبع:بیتوته
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
التماس دعا
خداوند متعال در آیه هفتاد و نهم سوره اسراء فرموده است برخی از شب را بیدار و متهجد باش و نماز شب مخصوص توست. باشد كه خدایت به مقام محمود(شفاعت) مبعوث گرداند. و همچنین در سوره مزمل آیه 1 می فرماید: ای جامه خواب به خود پیچیده به هنگام شب بر خیز.
سوره فرقان آیه 64 آنان كه در حال قیام و سجده شب را سحر كنند.
سوره سجده آیه 16: پهلوهایشان از رختخوابها جدا می گردد پروردگارشان را در حال ترس و امید می خوانند.
سوره ذاریات آیه 18: مقدار كمی از شب را می خوابند و سحرها استغفار می كنند.
نحوه ی خواندن نماز شب در ادامه مطلب
همه نگاه کردن به سیاهپوستی که شب اول اومده بود روضه! ازش پرسیدم: برای چی به اینا گفتی شیعه بشن؟ گفت: شب اول یه تیکه از روضه جون رو خوندی( غلام سیاه امام حسین) همونی که وقتی امام حسین سرش رو گذاشت روی پای خودش، سه بار سرش رو انداخت و گفت: جایی که سر علی اکبر بوده جای سر جون نیست!!؟ ولی امام حسین سرش رو گذاشت روی پاهاش و جون شهید شد..
من رفتم به این سیاهپوستا گفتم: بیایید که دینی رو پیدا کردم که توش سیاه و سفید فرقی نداره...
حضرت عیسی(ع) همراه با رفیق دنیا پرست
شخصى با حضرت عيسى (عليه السلام) همسفر شد تا به كنار آبى رسيدند سه قرص نان داشتند دو تاى آن را با هم خوردند و يكى ديگر را در آن محل گذاردند و براى خوردن آب بر سر نهر رفتند بعد از ساعتى حضرت سراغ آن گرده نان را گرفتند، گفت: اطلاعى ندارم پس هر دو از آنجا راه افتادند رفتند، اتفاقا آهويى با دو بچه آهو به نظر حضرت عيسى (عليه السلام) در آمدند آن حضرت يكى از آن دو آهوى بچه را طلبيد به فرمان حق تعالى آن آهو اجابت كرد به خدمت حضرت آمد آن حضرت آن را ذبح نمودند و كباب و بريان كردند به اتفاق رفيق ميل كردند.
بعد از آن، حضرت خطاب به آن آهو بره كشته شده كردند و فرمودند: قم باذن الله، بلند شو به اذن خدا آهو بره زنده شد و رفت.
حضرت با رفيق خود راهى شدند بعد حضرت فرمود: بحق آن خدايى كه اين آيه بزرگ را به تو نشان داد بگو كه آن قرص نان را كه برداشت گفت: نمىدانم (انسان گرفتار دنيا است و مال دنيا، ببينيد اين شخص چقدر و چند دفعه دروغ بگويد شايد به دنيا برسد) خلاصه پس از آن دوباره راهى شدند رسيدند به روى آب روان و يا رودخانه حضرت عيسى (عليه السلام) دست آن رفيق را گرفت به روى آب روان گشتند.
چون از آن آب گذشتند حضرت فرمود: از تو سوال مىكنم بحق آن خدايى كه اين معجزه را به تو نشان داد آن گرده نان را كه برداشت، باز گفت: نمىدانم و خبر ندارم، از آنجا نيز عبور كردند در بيابان نشستند حضرت عيسى پاره خاك فراهم فرمود و امر كرد: كن ذهبا باذن الله يعنى: طلا بشويد به اذن خداوند تعالى، آن خاك و ريگ به فرمان الهى طلا گرديد، آن حضرت آن طلا را سه قسمت فرمود، يك قسمت را خودش برداشت، قسمت ديگر را به رفيق داد، قسمت سوم را فرمود براى كسى گذاشتم كه آن گرده نان را برداشته باشد.
مريض حريص گفت: من برداشتم، حضرت عيسى وقتى اين جريان را ديدند هر سه قسمت را به او دادند و از او جدا شدند آن مرد با آن سه قسمت طلا در بيابان ماند كه دو نفر ديگر به او رسيدند و به طمع آن مال خطير به دنبال او افتادند و قصد كشتن او را نمودند ناچار زبان ملايمت گشودند و گفتند: اين سه قطعه طلا را تقسيم مىكنيم هر كدام يك قطعه برداشتند.
چون به منزل رسيدند، يكى از رفقا را براى خريد نان به قريه نزديك فرستادند رفيقى كه براى تهيه نان رفته بود با خود فكر كرد كه طعام را با زهر مسموم كند و به خورد دو رفيق خود بدهد و هر سه قطعه طلا را تصرف نمايد و همين عمل را انجام داد.
اتفاقا آن دو رفيق هم در بيابان نقشه قتل او را طرح كردند كه وقتى آمد او را بكشند و تمام طلاها را تصرف كنند، چون آن رفيق، آن دو نفر آمد او را كشتند سپس بدون اطلاع از جريان طعام مسموم، از آن طعام خوردند و هر دو مسموم شدند و مردند و آن سه قطعه طلا و سه جنازه كشته شده در بيابان افتاده بود.
بار ديگر حضرت عيسى (عليه السلام) با حواريين از آن طرف عبورشانافتاد و آن سه قطعه طلا و سه جنازه را ملاحظه كردند حضرت عيسى صورت بطرف اصحاب خود كرد و حكايت آنها را نقل فرمود، بعد از آن فرمودند: هذه الدنيا فاحذروها، يعنى اين است دنيا پس دورى كنيد از آن دنيا و دل به آن نبنديد كه نتيجه بعدى گرفتارى است كه ملاحظه فرموديد، كه دل بستن به دنيا چه عاقبت بدى بوجود آورد .
مبارزه بي امان نوح (ع) با بت پرستي
هنگامي که نوح (ع) به پيامبري مبعوث شد، جهان غرق در خرافات، بت پرستي ها، آلودگي ها و انحرافات گوناگوني بود. مردم داراي انواع بت ها بودند و براي هر کدام نامي گذاشتند و با دلبستگي عجيبي آنها را مي پرستيدند و به وسيله آنها برکات و خوشبختي مي طلبيدند و در گرفتاري ها به آنها پناه مي بردند.گفت و گوي حضرت يحيي و شيطان
شيطان به صورتي تمثل پيدا کرده و نزد حضرت يحيي بن زکريا(ع) حاضر شد و گفت: مي خواهم تو را نصيحت کنم. حضرت يحيي فرمود: من نصيحت تو را نمي خواهم. اما از انسانها (و اصناف آنها) مرا باخبر کن. شيطان گفت: انسانها در نزد ما سه گروه هستند: يک گروه که سخت ترين گروه نزد ما هستند، آنهايند که ما به سوي ايشان مي رويم، آنها را فريب مي دهيم و آنها گناه مي کنند، اما بعد استغفار کرده و توبه مي کنند و تمام زحمات ما به هدر مي رود. بار ديگر به سراغ آنها مي رويم، نه ما از آنها مأيوس مي شويم و نه کاملاً به خواسته خود مي رسيم، و از آنها در زحمت هستيم.
شيطان و همسر باوفاي حضرت ايوب
حضرت ايوب به انواع بلاها، گرفتار گرديد و در برابر همه آنها با صبر و شکر الهي خود را نگهداشت و هرگز از ايمان و عبادت و مناجاتش با خدا چيزي کم نشد، از اين رو خداوند در شأن او فرمود:شيطان و جرجيس(ع)
گفته اند: روزي حضرت جرجيس پيامبر، با شيطان ديدار کرد و به او فرمود: اي روح خبيث و نجس! و اي خلق ملعون! چه چيز تو را وا مي دارد که باعث هلاکت خود و ديگران شوي، در حالي که مي داني تو و پيروان و لشکريانت به سوي جهنم پيش مي رويد؟
شيطان و حضرت سليمان(ع)
حضرت سليمان علي نبينا و آله و عليه السلام عرض کرد: خدايا! تو مرا بر جن و انس و وحوش و طيور و ملائکه و ديوها مسلط کردي، ولي يک خواهشي از تو دارم و آن اينکه اجازه دهي بر شيطان هم مسلط شوم و او را زنداني و حبس کنم و به غل و زنجير بکشم که اين قدر مردم را به گناه و معصيت نيندازد.شيطان و حضرت ابراهيم و اسماعيل و هاجر
حضرت ابراهيم(ع) طبق دستور پروردگار جهان، هاجر و اسماعيل را از سرزمين شام به مکه معظمه آورد و در کنار کعبه مکرمه جاي داد در حالي که نه مونسي بود و نه جنبنده اي و نه آبي و نه غذايي.
گفت و گوي شيطان و حضرت موسي(ع)
نقل شده که حضرت موسي(ع) در مجلسي نشسته بود ناگهان ابليس به محضر آن حضرت رسيد، در حالي که کلاه رنگارنگ درازي بر سر داشت، وقتي نزديک شد از روي احترام، کلاه خود را از سر برداشت و سپس به سر گذاشت و گفت: السلام عليک.حکايت عابد و شيطان و خضر
شخصي بود، نيمه هاي شب برمي خاست و در تاريکي و تنهايي به دعا و نيايش مي پرداخت و با سوز و گداز خاصّي الله الله مي گفت، مدتها او به چنان توفيقي دست يافته بود.گفت و گوي حضرت عيسي(ع) با شيطان
در حياه الحيوان است که حضرت عيسي ديد شيطان پنج خر مي راند و بار روي آنها است. پرسيد بار آنها چيست؟ شيطان گفت: مال التجاره است، پي خريدار مي گردم. فرمود: بگو چه است؟ گفت: يکي از آنها جور است. فرمود: خريدارش کيست؟ گفت: سلاطين و امرا. ديگري کِبر است. خريدارش کيست؟ دهاقين هستند. ديگري حسد است. خريدارش علمايند. چهارم، خيانت است، مشتريش کارکنان و تجّارند. پنجم حيله و کيد، خريدار آن زنانند.(22)خلاصي از شرّ شيطان با ذکر و ياد خداوند
آورده اند که روزي حضرت عيسي بن مريم(ع) از پروردگار درخواست کرد تا جايگاه شيطان را به او نشان دهد و خداوند آن را نشان داد و حضرت عيسي(ع) ديد شيطان سرش را که مانند سر مار است بر دل آدم گذاشته و هر بار بنده اي مشغول ذکر خدا مي شود شيطان سرش را پس مي کشد و مي گريزد و چون از ياد خدا غافل مي شود دل او را مانند لقمه در دهان خود مي گيرد، امام محمد غزالي مي گويد: وقتي که دل از نور ذکر الهي خالي بماند و به ياد خدا مشغول نباشد و شيطان قاصد يک چنين دلي شد خيلي زود بر آن دل دست يافته و به راحتي دفع او ممکن نگردد.
پينوشتها:
1. نام اين پنج بت در آيه 23 سوره نوح آمده است.
2. مجمع البيان، ج10، ص 362.
3. سوره نوح، آيه 23.
4. سوره هود، آيه 25.
5. مضمون آيات 25 تا 29 سوره هود.
6. داستانهاي خواندني از پيامبران اولوالعزم، ص 33.
7. شنيدني هاي تاريخ، ص 262.
8. داستانهاي تفسير نمونه، ص 270.
9. سوره ص، آيه 44.
10. سوره ص، آيه 44.
11. حکايت هاي شنيدني، ج5، ص 104.
12. سفينه البحار، ج1، ص 129؛ شيطان در کمينگاه، ص 248.
13. داستانهاي سوره حمد، ص 54.
14. سوره ص، آيه 48.
15. داستان پيامبران، مرحوم قرني گلپايگاني، ج2، ص 409.
16. حضرت ابراهيم(ع) اين کلام را به عنوان مشورت و کنکاش کردن به او
نفرمودند؛ زيرا رأي زني در امور واجب معقول نيست بلکه هدف آن حضرت از اين
سخن اين بود که معلوم شود که اسماعيل در اين مصيبت بزرگ صبر و شکيبايي را
پيشه خود خواهد ساخت يا آنکه جزع و فزع و بي طاقتي خواهد نمود.
17. از برخي نقل ها دريافت مي شود که اسماعيل گفت: پدر جان! صورت مرا بپوشان؛ بحار، ج12، ص 127، باب قصه الذبح و تعيين الذبيح.
18. داستانهاي علوي، ج2، ص 171.
19. داستان دوستان، ج2، ص 39.
20. حکايتهاي شنيدني، ج4، ص 95.
21. جامع التمثيل، ص 315؛ داستانهاي خواندني از پيامبران اولوالعزم، ص 231.
22. خواندني هاي دلنشين، ص 107.
23. عجب حکايتي، ص108.